بر جرعهنوش عشق، بجز خون از قدسی مشهدی غزل 132
1. بر جرعهنوش عشق، بجز خون حلال نیست
زان رو به دل ز خوردن خونم ملال نیست
...
1. بر جرعهنوش عشق، بجز خون حلال نیست
زان رو به دل ز خوردن خونم ملال نیست
...
1. گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت
آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت
...
1. می دید رویت آینه و دیده برنداشت
خشنود شد دلم که ز مهرت خبر نداشت
...
1. از ضعف، نالهام به سراغ اثر نرفت
بیمار ماندم و به مسیحا خبر نرفت
...
1. هرچند در میانه اخوان تمیز نیست
داند خرد که مصر سخن بی عزیز نیست
...
1. صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت
آسمان در نُه قفس چون من گرفتاری نداشت
...
1. ما را ز دست جور تو پای گریز نیست
راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست
...
1. رهزدن درخانه کار چشم فتّان بوده است
ناوک در کیش صیدانداز، مژگان بوده است
...
1. کرده بیهوشم خیال آن دو چشم میپرست
همتی ای بادهپیمایان که کارم شد ز دست
...
1. دستم ز جام عکس می لالهگون گرفت
گل چیدم آنقدر که کفم رنگ خون گرفت
...
1. مرا به ناله شد آن سرو سیمتن باعث
چنان که بلبل شوریده را چمن باعث
...
1. خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ
این است علاج دل بیمار و دگر هیچ
...