آثار قدسی مشهدی

صفحه 10 از 47
47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قدسی مشهدی / غزلیات قدسی مشهدی

غزلیات قدسی مشهدی

1 شب شود روز از خیال عارض جانان ما شمع گو منت منه بر کلبه احزان ما

2 بر لب استغفار و در دل نقش روی و زلف یار بت درون پیرهن می‌پرورد ایمان ما

3 دست ما تا با گریبان پاره‌کردن کرده خو تار و پود پیرهن بر تن بود زندان ما

4 گلشن ما جای عشرت نیست ای بلبل برو جز دل پرخون گلی نشکفته در بستان ما

1 از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت انوار تجلی‌ست که بر طور فرو ریخت

2 گلچین چمن دامن گل را ز خجالت چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت

3 در باغ جهان آبله‌های کف دهقان چون قطره می از دل انگور فرو ریخت

4 صافش همه در شیشه ما کرد محبت آن دُرد که در ساغر منصور فرو ریخت

1 تا ز رویش گلستان کردم نگاه خویش را خود زدم آتش به دست خود گیاه خویش را

2 شکوه‌ای در دل گذشت از هجر او تیغم سزاست هیچ‌کس چون خود نمی‌داند گناه خویش را

3 همچو خواب‌آلوده از کاروان افتاده دور در تماشایش نظر گم کرده راه خویش را

4 می‌شود معلوم سوز سینه از دود جگر همچو مشک آورده‌ام با خود گواه خویش را

1 لب شود ریش ار برد نام دل افگار ما آستین سوزد اگر چیند نم از رخسار ما

2 سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما

3 نشکفد در سینه دل بی زخم تیغ غمزه‌ای تا نگردد خون نخندد غنچه گلزار ما

4 خویش را قدسی بر آتش نه بسوزان تا به کی ننگ دین و کفر گردد سبحه و زنار ما؟

1 آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیست دیگری دارد مصیبت بر سر من خاک چیست

2 هر طرف هست آرزویی در دل صدپاره‌ام در میان لاله و گل اینقدر خاشاک چیست

3 بر شهید دیگری تیغ‌آزمودن خوب نیست عشق ما را بس بود بی‌مهری افلاک چیست

4 سنبل و گل پرده تا برداشتی دانسته‌اند زلف عنبربو کدام و روی آتشناک چیست

1 نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ است چه شد که غنچه صد برگ او به صد رنگ است

2 ز کودکان نکند مرغ روح مجنون رم هنوز در دل دیوانه حسرت سنگ است

3 ازآن چو شعله به یکبار در گرفته دلم که تا به گردن شمع از فسردگی ننگ است

4 صدای تیشه فرهاد بزم شیرین را به از ترانه داوود و نغمه چنگ است

1 آه سحر نتیجه شرر می‌دهد مرا نخل امید بین که چه بر می‌دهد مرا

2 خون می‌کند غمت جگرم را هزاربار تا یک پیاله خون جگر می‌دهد مرا

3 بیهوشی‌ام به طرز حریفان بزم نیست ساقی می از سبوی دگر می‌دهد مرا

4 افتاده‌ام به دام کسی کز غرور حسن نه می‌کند هلاک و نه سر می‌دهد مرا

1 وبال جان اسیران مکن رهایی را مده به اهل وفا یاد بی‌وفایی را

2 به مرگ هم نبریدم به هرکه پیوستم کسی نخوانده چو من جزو آشنایی را

3 میسرست وصالت مرا ولی چه وصال که یاد می‌کنم ایام بی‌نوایی را

4 زهی ستاره روشن که دیده شب چو چراغ تمام کرد به روی تو روشنایی را

1 در راه تا رود ز من آن نازنین جدا دستش جدا عنان کشد و آستین جدا

2 چون بر نشان پای تو مالم رح نیاز نتوان چو سایه کرد مرا از زمین جدا

3 از لذت خدنگ ستم عضوعضو من هریک کنند شست ترا آفرین جدا

4 هم عاشق وفایم و هم بنده جفا دارم به سینه داغ جدا بر جبین جدا

1 آنان که مرا جورکش یار نوشتند بر عاشقی کوه‌کن انکار نوشتند

2 چون تخته اطفال ز دل حرف پریشان هرچند که شستیم دگربار نوشتند

3 مرغان حرم شکوه آزادگی خویش گرد قفس مرغ گرفتار نوشتند

4 ای دیده به حسرت نگران باش که خوبان بر روز جزا وعده دیدار نوشتند

آثار قدسی مشهدی

47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی