ای با رخ تو خال سفید و سیاه از قصاب کاشانی غزل 96
1. ای با رخ تو خال سفید و سیاه و سرخ
چون دیده غزال سفید و سیاه و سرخ
...
1. ای با رخ تو خال سفید و سیاه و سرخ
چون دیده غزال سفید و سیاه و سرخ
...
1. آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد
در دهر چون نهالی است کان را ثمر نباشد
...
1. کی تواند هر طبیبی چاره هجران کند
مشکل افتاده است کار دل خدا آسان کند
...
1. ندارد مرگ هر کس کشته آن تیر مژگان شد
نباشد حسرت آن دل را که در کوی تو قربان شد
...
1. بوی عود و بید در مجمر مشخص میشود
حق و باطل در صف محشر مشخص میشود
...
1. به عشقی کردهام در بحر مأوا تا چه پیش آید
به دامن چون صدف پیچیدهام پا تا چه پیش آید
...
1. بیرون خیالت از دل غافل نمیرود
ور میرود به سوی تو بی دل نمیرود
...
1. اسیران را زیانی از گرفتاری نمیباشد
خلاصی از دیار عشق بی خواری نمیباشد
...
1. به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ریزد
چو برگ گل که ز باد بهار لرزد و ریزد
...
1. عزیزا چون به من دل مهربان کردی خوشت باشد
سرافرازم میان عاشقان کردی خوشت باشد
...
1. هر دم از شوق تو چشم اشکبارم گل کند
خار مژگان در کنار جویبارم گل کند
...
1. در حدیث لعلش آتش از زبانم میچکد
چون برم نام لبش شهد از لبانم میچکد
...