منم فتاده به راه تو خاکسار از قصاب کاشانی غزل 191
1. منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص
به روی آینه گیتیام غبار مشخّص
...
1. منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص
به روی آینه گیتیام غبار مشخّص
...
1. ای پای تا به سر همه عضوت تمام، فیض
لعل لب و زبان و دهان و کلام، فیض
...
1. چندانکه حمد و سجده بود در نماز فرض
باشد میان ما و تو ناز و نیاز، فرض
...
1. میدهد هر ساعتی چشمش شرابم ز اعتراض
مینماید آتش لعلش کبابم ز اعتراض
...
1. میرسد هر لحظه زخم تازه بر جان بیغلط
کرده مژگانت دلم را تیرباران بیغلط
...
1. دل به دهر حیلهگر دادم غلط کردم غلط
رفت ذوق هستی از یادم غلط کردم غلط
...
1. یار هجران وفا کند به غلط
درد ما را دوا کند به غلط
...
1. چون سبزه از کنار گلستان دمیده خط
یا هاله گرد عارض ماهت کشیده خط
...
1. به هر کجا که روی باشدت خدا حافظ
بود همیشه تو را ز آفت سما حافظ
...
1. گوییا خط عارض آن دلربا را کرده حفظ
طوطی این آیینه گیتینما را کرده حفظ
...
1. مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ
به هر دری که نهم روی هست یار حفیظ
...
1. من که در بزم تو دارم راه پایی همچو شمع
میکنم پیدا برای خویش جایی همچو شمع
...