1 هر چشمه به بحر همعنان ست اینجا هر خاربنی ثمرفشان ست اینجا
2 از حاصل مرز و بوم بنگاله مپرس نی خامه و هیمه خیزران ست اینجا
1 شام آمد و رفت سر به پابوس خیال بر تخت شهی نشست کاووس خیال
2 از گردش گونه گونه اشکال نجوم گردید دماغ دهر فانوس خیال
1 بسمل که سخن طراز مهرآیین ست ارزش ده آن و مایه بخش این ست
2 او پادشه ست گر سخن اقلیم ست او پیشروست گر محبت دین ست
1 غالب هر پرده ای نوایی دارد هر گوشه ای از دهر فضایی دارد
2 برچید به پست از دماغم یکسر بنگاله شگرف آب و هوایی دارد
1 شرطست که بهر ضبط آداب و رسوم خیزد بعد از نبی امام معصوم
2 زاجماع چه گویی به علی بازگرای مه جای نشین مهر باشد نه نجوم
1 در خورد تبر بود درختی که مراست خاییده آتش ست رختی که مراست
2 بی آن که تو بدنام شوی می کشدم ناسازتر از خوی تو بختی که مراست
1 آن را که بود درستیی در فرجام هم محرم خاص آید و هم مرجع عام
2 آسان نبود کشاکش پاس قبول زنهار نگردی به نکویی بدنام
1 ای آن که گرفته ام به کوی تو پناه رانی چو به عنف از در خویشم ناگاه
2 تا کعبه روم ز درگهت رو به قفا چون بگذرم از کعبه نهم روی به راه
1 غالب به سخن گرچه کست همسر نیست از نشئه هوش هیچت اندر سر نیست
2 می خواهی و مفت و نغز وانگه بسیار این باده فروش ساقی کوثر نیست
1 زین رنگ که در گلشن احباب دمید پژمرد گل و لاله شاداب دمید
2 در کلبه اقبال ترقی طلبان گر مهر فرو نشست مهتاب دمید