1 نی کشته زخم ناوک و شمشیرم نی خسته ناخن پلنگ و شیرم
2 لب می گزم و خون به زبان می لیسم خون می خورم و ز زندگانی سیرم
1 تا کی رمدم شفق تراشد از چشم هر دم مژه خون به روی پاشد از چشم
2 قطع نظر از چشم دلی نیزم هست بینید که خسته تر نباشد از چشم
1 غالب آزاده موحد کیشم بر پاکی خویشتن گواه خویشم
2 گفتی به سخن به رفتگان کس نرسد از بازپسین نکته گزاران پیشم
1 غالب به گهر ز دوده زاد شمم زان رو به صفای دم تیغ ست دمم
2 چون رفت سپهبدی زدم چنگ به شعر شد تیر شکسته نیاکان قلمم
1 خواهم که دگر سخن به پیغاره نم تا جان ستم رسیده را چاره کنم
2 رسم ست جواب نامه چون نیست جواب باید که تو پس دهی و من پاره کنم
1 شرطست که بهر ضبط آداب و رسوم خیزد بعد از نبی امام معصوم
2 زاجماع چه گویی به علی بازگرای مه جای نشین مهر باشد نه نجوم
1 در عهد تو و منست در هفت اقلیم برخاستن امید و خون گشتن بیم
2 از جلوه چه ماند تا بسازند بهشت از شعله چه ماند تا بتابند جحیم
1 تا میکش و جوهر دو سخنور داریم شأن دگر و شوکت دیگر داریم
2 در میکده پیریم که میکش از ماست در معرکه تیغیم که جوهر داریم
1 زین سان که همیشه در روانی ماییم سرچشمه راز آسمانی ماییم
2 بخشی ز دساتیر بود نامه ما ساسان ششم به کاردانی ماییم
1 نازم به نشاط این چنین برگشتن رمزیست نهفته اندرین برگشتن
2 سرمایه نازش ست و پیرایه حسن برگشتن مژگان بود این برگشتن