ای آن که گرفته ام به کوی از غالب دهلوی رباعی 97
1. ای آن که گرفته ام به کوی تو پناه
رانی چو به عنف از در خویشم ناگاه
...
1. ای آن که گرفته ام به کوی تو پناه
رانی چو به عنف از در خویشم ناگاه
...
1. یارب به جهانیان دل خرم ده
در دعوی جنت آشتی با هم ده
...
1. هر چند که زشت و ناسزاییم همه
در عهده رحمت خداییم همه
...
1. ای جام شراب شادکامی زده ای
در جور دم از بلندنامی زده ای
...
1. گر پرورش مهر نه زان دل بودی
در دهر شیوع مهر مشکل بودی
...
1. گر ذوق سخن به دهر آیین بودی
دیوان مرا شهرت پروین بودی
...
1. ای آن که به راه کعبه رویی داری
نازم که گزیده آرزویی داری
...
1. تا چند به هنگامه سلامت باشی
تا چند ستمکش اقامت باشی
...
1. عمریست که در خم خمارم ساقی
تاب تف تشنگی نیارم ساقی
...
1. صبحست و همای فیض و گیتی دامی
صبحست و هوای شوق و گردون بامی
...
1. آنی تو که شخص مردمی را چشمی
سبحان الله چه مایه بینا چشمی
...
1. در کلبه من اگر غباری بینی
پیچیده به خویش همچو ماری بینی
...