آثار غالب دهلوی

صفحه 7 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 گر بار نیست سایه خود از بید بوده است باری بگو که از تو چه امید بوده است؟

2 شادم ز درد دل که به مغز شکیب ریخت نومیدیی که راحت جاوید بوده است

3 ظالم هم از نهاد خود آزار می کشد بر فرق اره اره تشدید بوده است

4 شبها کند ز روی تو دریوزه ضیا مه کاسه گدایی خورشید بوده است

1 امشب آتشین‌رویی گرم ژندخوانی‌هاست کز لبش نوا هر دم در شررفشانی‌هاست

2 تا در آب افتاده عکس قد دلجویش چشمه همچو آیینه فارغ از روانی‌هاست

3 در کشاکش ضعفم نگسلد روان از تن این که من نمی‌میرم هم ز ناتوانی‌هاست

4 از خمیدن پشتم روی بر قفا باشد تا چه‌ها درین پیری حسرت جوانی‌هاست

1 سموم وادی امکان ز بس جگر تابست گداز زهره خاکست هر کجا آبست

2 مرنج از شب تار و بیا به بزم نشاط که پنبه سر مینای باده مهتابست

3 به خوابم آمدنش جز ستم ظریفی نیست خدا نخواسته باشد به غیر همخوابست

4 ز وضع روزن دیوار می توان دانست که چشم غمکده ما به راه سیلابست

1 هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست جان نیست، مکرر نتوان داد، شرابست

2 در مژده ز جوی عسل و کاخ زمرد چیزی که به دلبستگی ارزد می نابست

3 لهراسپ کجا رفتی و پرویز کجایی آتشکده ویرانه و میخانه خرابست

4 از جلوه به هنگامه شکیبا نتوان شد لب تشنه دیدار ترا خلد سرابست

1 نشاط معنویان از شرابخانه تست فسون بابلیان فصلی از فسانه تست

2 به جام و آینه حرف جم و سکندر چیست؟ که هر چه رفت به هر عهد در زمانه تست

3 فریب حسن بتان پیشکش، اسیر توایم اگر خط ست وگر خال دام و دانه تست

4 هم از احاطه تست این که در جهان ما را قدم به بتکده و سر بر آستانه تست

1 حق جلوه گر ز طرز بیان محمدست آری کلام حق به زبان محمدست

2 آیینه دار پرتو مهرست ماهتاب شأن حق آشکار ز شأن محمدست

3 تیر قضا هر آینه در ترکش حق ست اما گشاد آن ز کمان محمدست

4 دانی اگر به معنی لولاک وارسی خود هر چه از حق ست از آن محمدست

1 چو صبح من ز سیاهی به شام مانندست چه گوییم که ز شب چند رفت یا چندست؟

2 به رنج از پی راحت نگاه داشته اند ز حکمت ست که پای شکسته در بندست؟

3 درازدستی من چاکی ار فگند چه عیب ز پیش دلق ورع با هزار پیوندست

4 نگفته ای که به تلخی بساز و پند پذیر برو که باده ما تلخ تر از این پندست

1 به خود رسیدنش از ناز بس که دشوارست چو ما به دام تمنای خود گرفتارست

2 تمام زحمتم، از هستیم چه می پرسی؟ ز جسم لاغر خویشم به پیرهن خارست

3 صلای قتل ده و جانفشانی ما بین برای کشتن عشاق وعده بسیارست

4 ستم کش سر ناموس جوی خویشتنم که تا ز جیب برآمد به بند دستارست

1 چشمم از ابر اشکبارترست از عرق جبهه بهارترست

2 گریه کرد از فریب و زارم کشت نگه از تیغ آبدارترست

3 می برانگیزدش به کشتن من دشمن از دوست غمگسارترست

4 دی مگر مست بوده ای کامروز شکرم از شکوه ناگوارترست

1 کشته را رشک کشته دگرست من و زخمی که بر دل از جگرست

2 رمد اجزای روزگار ز هم روز و شب در قفای یکدگرست

3 مستی انداز لغزشی دارد حیف پایی که آفتش ز سرست

4 ناله را مالدار کرد اثر دل سختش دکان شیشه گرست

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی