آثار غالب دهلوی

صفحه 6 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 بس که از تاب نگاه تو ز آسودن رفت باده چون رنگ خود از شیشه به پالودن رفت

2 این سفال از کف خاک جگر گرم که بود؟ دست شستیم ز صهبا که به پیمودن رفت

3 خیز و در دامن باد سحر آویز به عذر گر شبت تیره به داغ مژه نگشودن رفت

4 هر چه از گریه فشاندیم به نشمردن ریخت هر چه از ناله رساندیم به نشنودن رفت

1 خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن نداشت جرم غیر از دوست پرسیدم و پرسیدن نداشت

2 آمد و از تنگی جا جبهه پرچین کرد و رفت بر خود از ذوق قدوم دوست بالیدن نداشت

3 شد فگار از نازکی چندان که رفتارش نماند نازنین پایش به کوی غیر بوسیدن نداشت

4 گل فراوان بود و می پر زور دوشم بر بساط خود به خود پیمانه می گردید و گردیدن نداشت

1 حق جلوه گر ز طرز بیان محمدست آری کلام حق به زبان محمدست

2 آیینه دار پرتو مهرست ماهتاب شأن حق آشکار ز شأن محمدست

3 تیر قضا هر آینه در ترکش حق ست اما گشاد آن ز کمان محمدست

4 دانی اگر به معنی لولاک وارسی خود هر چه از حق ست از آن محمدست

1 در تابم از خیال که دل جلوه گاه کیست؟ داغم ز انتظار که چشمش به راه کیست؟

2 از ناله خیزی دل سختش در آتشم کاین سنگ، پر شرر ز هجوم نگاه کیست؟

3 چشمش پر آب از تف مهر پریوشی ست من در گمان که از اثر دود آه کیست؟

4 ظالم تو و شکایت عشق این چه ماجراست؟ باری به من بگو که دلت دادخواه کیست؟

1 از انده نایافت قلق می‌کنم امشب گر پرده هستی‌ست که شق می‌کنم امشب؟

2 هان آینه بگذار که عکسم نفریبد نظاره یکتایی حق می‌کنم امشب

3 آتش به نهادم شده آب، از تف مغزم از تب نبود این که عرق می‌کنم امشب

4 جان بر لبم اندازه دریا کشییم نیست از می طلب سد رمق می‌کنم امشب

1 به پایان محبت یاد می آرم زمانی را که دل عهد وفا نابسته دام دلستانی را

2 فسونی کو که بر حال غریبی دل به درد آرد بداندیشی به اندوه عزیزان شادمانی را

3 اجازت داد پیشش یک دو حرف از درد دل گفتم پس از دیری که بر خود عرضه دادم داستانی را

4 جهان هیچ ست با وی لاجرم زینها چه اندیشد گرفتم کز فغانم دل ز هم پاشد جهانی را

1 ما لاغریم گر کمر یار نازکست فرقی ست در میانه که بسیار نازکست

2 دارم دلی ز آبله نازک نهادتر آهسته پا نهم که سر خار نازکست

3 از جنبش نسیم فرو ریزدی ز هم ما را چو برگ گل در و دیوار نازکست

4 باناله ام ز سنگ دلیهای خود مناز غافل قماش طاقت کهسار نازکست

1 پس از عمری که فرسودم به مشق پارسایی‌ها گدا گفت و به من تن درنداد از خودنمایی‌ها

2 فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من رباید حرف و آموزد به دشمن آشنایی‌ها

3 بت مشکل‌پسند از ابتذال شیوه می‌رنجد بگوییدش که از عمرست آخر بی‌وفایی‌ها

4 نشد روزی که سازم طره اجزای گریبان را به دستم چاک‌ها چون شانه ماند از نارسایی‌ها

1 سحر دمیده و گل در دمیدنست مخسپ جهان جهان گل نظاره چیدنست مخسپ

2 مشام را به شمیم گلی نوازش کن نسیم غالیه سا در وزیدنست مخسپ

3 ز خویش حسن طلب بین و در صبوحی کوش می شبانه ز لب در چکیدنست مخسپ

4 ستاره سحری مژده‌سنج دیداری‌ست ببین که چشم فلک در پریدنست مخسپ

1 هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست جان نیست، مکرر نتوان داد، شرابست

2 در مژده ز جوی عسل و کاخ زمرد چیزی که به دلبستگی ارزد می نابست

3 لهراسپ کجا رفتی و پرویز کجایی آتشکده ویرانه و میخانه خرابست

4 از جلوه به هنگامه شکیبا نتوان شد لب تشنه دیدار ترا خلد سرابست

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی