آثار غالب دهلوی

صفحه 4 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 چون عذار خویش دارد نامه اعمال ما ساده پرکار فراوان شرم اندک سال ما

2 میل ما سوی وی و میلش به سوی چون خودی ست آرد از خود رفتنش ناگه به استقبال ما

3 حال ما از غیر می پرسی و منت می بریم آگهی باری که آگه نیستی از حال ما؟

4 عیش و غم در دل نمی استد خوشا آزادگی باده و خونابه یکسانست در غربال ما

1 جز دفع غم ز باده نبوده‌ست کام ما گویی چراغ روز سیاه است جام ما

2 در خلوتش گذرد نبود باد را مگر صرصر به خاک راه رساند پیام ما

3 ای باد صبح! عطری از آن پیرهن بیار تسکین ز بوی گل نپذیرد مشام ما

4 هربار دانه بهر هما افگنیم و مور آید به دام و دانه رباید ز دام ما

1 نقشی ز خود به راهگذر بسته‌ایم ما بر دوست راه ذوق نظر بسته‌ایم ما

2 با بنده خود این همه سختی نمی‌کنند خود را به زور بر تو مگر بسته‌ایم ما؟

3 دل مشکن و دماغ و دل خو نگاه دار کاین خود طلسم دود و شرر بسته‌ایم ما

4 بر روی حاسدان در دوزخ گشوده رشک از بهر خویش جنت در بسته‌ایم ما

1 در گرد غربت آینه دار خودیم ما یعنی ز بیکسان دیار خودیم ما

2 دیگر ز ساز بیخودی ما صدا مجوی آوازی از گسستن تار خوردیم ما

3 از بس که خاطر هوس گل عزیز بود خون گشته ایم و باغ و بهار خودیم ما

4 ما جمله وقف خویش و دل ما ز ما پرست گویی هجوم حسرت کار خودیم ما

1 از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما اما چو وارسیم همان قلزمیم ما

2 در خاک از هوای گل و شمع فارغیم از توسن تو طالب نقش سمیم ما

3 تمکین ما ز چرخ سبکسر به باد رفت خوش دستگاه انجمن انجمیم ما

4 مردم به کینه تشنه خون همند و بس خون می خوریم چون هم از این مردمیم ما

1 راز خویت از بدآموز تو می‌جوییم ما از تو می‌گوییم گر با غیر می‌گوییم ما

2 حشر مشتاقان همان بر صورت مژگان بود مر ز خاک خویشتن چون سبزه می‌روییم ما

3 راز عاشق از شکست رنگ رسوا می‌شود با وجود سخت‌جانی‌ها تنک‌روییم ما

4 زین بهار آیین نگاهان بو که بپذیرد یکی عمرها شد، رخ به خون دیده می‌شوییم ما

1 آشنایانه کشد خار رهت دامن ما گویی این بود ازین پیش به پیراهن ما

2 بی تو چون باده که در شیشه هم از شیشه جداست نبود آمیزش جان در تن ما با تن ما

3 سایه و چشمه به صحرا دم عیسی دارد اگر اندیشه منزل نشود رهزن ما

4 تا رود شکوه تیغ ستم آسان از دل بخیه بر زخم پریشان فتد از سوزن ما

1 از تست اگر ساخته، پرداخته ما کفری نبود مطلب بی ساخته ما

2 پرورده نازیم به رحمتکده عجز بر پای تو باشد سرافراخته ما

3 هم طرحی سودازدگان تو بلا شد کاشانه اغیار برانداخته ما

4 در عشق تو بر ماست دیت اهل نظر را ابروی تو تیغ به خیال آخته ما

1 مدام محرم صهبا بود پیاله ما به گرد مهر تنیده ست خط هاله ما

2 زهی ز گرمی خویت نفس گرانمایه گداز ناله ما آبیار ناله ما

3 چمن طراز جنونیم و دشت و کوه از ماست به مهر داغ شقایق بود قباله ما

4 به دل ز جور تو دندان فشرده ایم و خوشیم ز استخوان اثری نیست در نواله ما

1 لرزه دارد خطر از هیبت ویرانه ما سیل را پای به سنگ آمده در خانه ما

2 تفی از برق بلا تعبیه دارد در خویش دهن خاک کند آبله از دانه ما

3 چشم بر تازگی شور جنون دوخته است در خزان بیش بود مستی دیوانه ما

4 می به اندازه حرام آمده ساقی برخیز شیشه خود بشکن بر سر پیمانه ما

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی