آثار غالب دهلوی

صفحه 3 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 به خلوت مژده نزدیکی یارست پهلو را فریب امتحان پاکبازی داده ام او را

2 ز محو پرده محمل، مگو فرهاد را میرم که می خاید به ذوق فتنه شادروان مشکو را

3 جهان از باده و شاهد بدان ماند که پنداری به دنیا از پس آدم فرستادند مینو را

4 ز من رنجیده با اغیار در نازست و می خواهد به جنبش های ابرو از گره پردازد ابرو را

1 تا دوخت چاره گر جگر چارپاره را از بخیه خنده بر دم تیغ ست چاره را

2 با اضطراب دل ز هر اندیشه فارغم آسایشی ست جنبش این گاهواره را

3 چون شعله هم ز روی تو پیداست خوی تو تا کی به تاب باده فریبی نظاره را

4 سرگرم مهر شد دل چرخ ستیزه خو چندان که داغ کرده جبین ستاره را

1 دل تاب ضبط ناله ندارد خدای را از ما مجوی گریه بی های های را

2 آید به چشم روشنی ذره آفتاب بر هر زمین که طرح کنی نقش پای را

3 مشتاق عرض جلوه خویش ست حسن دوست از قرب مژده ده نگه نارسای را

4 آشفتگی بر اوج فنا بال می زند ای شعله داغ گرد و نگه دار جای را

1 به پایان محبت یاد می آرم زمانی را که دل عهد وفا نابسته دام دلستانی را

2 فسونی کو که بر حال غریبی دل به درد آرد بداندیشی به اندوه عزیزان شادمانی را

3 اجازت داد پیشش یک دو حرف از درد دل گفتم پس از دیری که بر خود عرضه دادم داستانی را

4 جهان هیچ ست با وی لاجرم زینها چه اندیشد گرفتم کز فغانم دل ز هم پاشد جهانی را

1 پس از کشتن به خوابم دید نازم بدگمانی را به خود پیچد که هی هی دی غلط کردم فلانی را

2 دلم بر رنج نابرداری فرهاد می سوزد خداوندا بیامرز آن شهید امتحانی را

3 دریغ از حسرت دیدار ور نه جای آن دارد که بی رویت به دشمن داده باشم زندگانی را

4 سرشتم را بیالودند تا سازند از لایش پر پروانه و منقار مرغ بوستانی را

1 قضا آیینه دار عجز خواهد ناز شاهی را شکستی در نهادستی ادای کجکلاهی را

2 طبیعی نیست هر جا اختلاط، از وی حذر خوشتر کم از سوزنده آتش نیست آب گرم ماهی را

3 ز رخت خوابم آتشپاره ها رفته ست می داند تبم در لرزه افگنده ست باد صبحگاهی را

4 نماند از کثرت داغ غمت آن مایه جا باقی که داغی در فضای سینه اندازد سیاهی را

1 باده مشکبوی ما بید و کنار کشت ما کوثر و سلسبیل ما طوبی ما بهشت ما

2 بس که غم تو بوده است تعبیه در سرشت ما نسخه فتنه می برد چرخ ز سرنوشت ما

3 حسرت وصل از چه رو چون به خیال سرخوشیم ابر اگر بایستد بر لب جوست کشت ما

4 نور خرد ز آگهی خواهش تن پدید کرد صرف ز قوم دوزخ ست نامیه در بهشت ما

1 گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما

2 وحشتی در طالع کاشانه ما دیده است می پرد چون رنگ از رخ، سایه از دیوار ما

3 گوشه گیرانیم و محو پاس ناموس خودیم آبروی ما گداز جوهر رفتار ما

4 خسته عجزیم و از ما جز گنه مقبول نیست تکیه دارد بر شکست توبه استغفار ما

1 به گیتی شد عیان از شیوه عجز اضطرار ما ز پشت دست ما باشد قماش روی کار ما

2 به بیم افگنده می را چاره رنج خمار ما قدح بر خویش می لرزد ز دست رعشه دار ما

3 خوشا جانی که اندوهی فرو گیرد سراپایش ز نومیدی توان پرسید لطف انتظار ما

4 نشستن بر سر راه تحیر عالمی دارد که هر کس می رود از خویش می گردد دچار ما

1 خوش وقت اسیری که برآمد هوس ما شد روز نخستین، سبد گل قفس ما

2 مهتاب نمکسار بود باده ما را ای بی مزه بی روی تو بزم هوس ما

3 حیرت زده جلوه نیرنگ خیالیم آیینه مدارید به پیش نفس ما

4 آوازه شرع از سر منصور بلند است از شبروی ماست شکوه عسس ما

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی