آثار غالب دهلوی

صفحه 22 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 بیا به باغ و نقاب از رخ چمن برکش دل عدو نه اگر خون شود در آذر کش

2 بیا و منظر بام فلک نشیمن ساز بیا و شاهد کام دو کون در بر کش

3 سمن به جیب غنا از نوای مطرب ریز تتق به روی هوا از بخور مجمر کش

4 نسیم طرز خرام تو در نظر دارد تو طیلسان روش را طراز دیگر کش

1 گم گشته به کوی تو نه دل بلکه خبر هم در لرزه ز خوی تو نه دم بلکه اثر هم

2 یارب چه بلایی که دم عرض تمنا اجزای نفس می خزد از بیم تو در هم

3 در آینه با خویش طرف گشته ای امروز هان تیغ نگهدار و بینداز سپر هم

4 دیدیم که می مستی اسرار ندارد رفتیم و به پیمانه فشردیم جگر هم

1 خوشا روز و شب کلکته و عیش مقیمانش گورنر مهر و مکناتن بهادر ماه تابانش

2 سکندر با همه گردنکشی چاووش درگاهش ارسطو با همه دانشوری طفل دبستانش

3 کمند گردن شیران رم جولان شبدیزش جواهر سرمه چشم غزالان گرد میدانش

4 به انداز تمنا غایبان را دل گرفتارش به هنگام تماشا حاضران را دیده حیرانش

1 نشاط آرد به آزادی ز آرایش بریدن هم گلم بر گوشه دستار زد دامن ز چیدن هم

2 بیا لطف هوا بنگر که چون موج می از مینا گل از شاخ گلستی جلوه گر پیش از دمیدن هم

3 دلا خون گشتی و گفتی که هی گردیدی کار آخر مشنو افسرده غافل عالمی دارد چکیدن هم

4 نه از مهرست گر بر داستانم می نهد گوشی همان از نکته چینی خیزدش ذوق شنیدن هم

1 مرد آن که در هجوم تمنا شود هلاک از رشک تشنه ای که به دریا شود هلاک

2 گردم هلاک فره فرجام رهروی کاندر تلاش منزل عنقا شود هلاک

3 نازم به کشته ای که چو یابد دوباره عمر در عذر التفات مسیحا شود هلاک

4 دارم به کنج غمکده رشک کسی که او در جلوه گاه دوست به غوغا شود هلاک

1 سبکروحم بود بار من اندک چرا نشماری آزار من اندک

2 تنم فرسوده در بند تو بسیار دلت بخشوده بر کار من اندک

3 از این پرسش که بسیارست از تو شد اندوه دل زار من اندک

4 همانا زان حکایتها که دارم شنیدستی ز غمخوار من اندک

1 به خونم دست و تیغ آلود جانان بدآموزان وکیل بی زبانان

2 چه گویم در سپاس بی کسی ها زهی نامهربان مهربانان

3 گر از خود خوشتری سنجیده باشد نوازشهاست با این بدگمانان

4 فغانا میگساران دجله نوشان دریغا ساقیان اندازه دانان

1 آنم که لب زمزمه فرسای ندارم در حلقه سوهان نفسان جای ندارم

2 خاموشم و در دل ز ملالم اثری نیست سرجوش گداز نفسم لای ندارم

3 خود رشته زند موج گهر گر چه من اکنون جز رعشه به دست گهرآمای ندارم

4 لرزد ز فرو ریختنش خامه در انشا آن نیست که حرفی جگرآلای ندارم

1 تا رغبت وطن نبود از سفر چه حظ؟ آن را که نیست خانه به شهر از خبر چه حظ؟

2 از ناله مست زمزمه ام همنشین برو چون نیست مطلبی ز نوید اثر چه حظ؟

3 در هم فگنده ایم دل و دیده را ز رشک چون جنگ با خودست ز فتح و ظفر چه حظ؟

4 دلهای مرده را به نشاط نفس چه کار؟ گلهای چیده را ز نسیم سحر چه حظ؟

1 گل و شمعم به مزار شهدا گشت تلف نشدی راضی و عمرم به دعا گشت تلف

2 سعی در مرگ رقیبان گرانجان کردی می شناسم که چه از ناز و ادا گشت تلف

3 با غمت مرگ پدر سنجم و گویم هیهات ناله ای چند که در کار قضا گشت تلف

4 آمدی دیر به پرسش چه نثارت آرم من و عمری که به اندوه وفا گشت تلف

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی