ای وزیری که صدر قدر ترا از قاآنی قطعه 85
1. ای وزیری که صدر قدر ترا
هست نه خرگه بسیط بساط
...
1. ای وزیری که صدر قدر ترا
هست نه خرگه بسیط بساط
...
1. ای برادر گرت خطایی رفت
متمسک مشو به عذر دروغ
...
1. من همان رند و مست و بیباکم
که ندارم ز هر دو عالم باک
...
1. آنکه را شمع هدی نیست به دست
چون شود هادی ارباب سلوک
...
1. مسلمست که گنجشک نیست چون شهباز
ولی علاج ندارد ز پر زدن گنجشگ
...
1. ای ستمگر ستم مکن چندان
که به مظلوم کار گردد تنگ
...
1. ز فیض رحمت حق دمبدم فزون گردد
جمال هستی ما را فروغ رونق و رنگ
...
1. مردی که حریص آمد هرگز نشود قانع
از لقمهٔ گوناگون وز جامهٔ رنگارنگ
...
1. چون زبانت نیست با دل آشنا
لاف ایمان محض کفرست و دغل
...
1. چنان بیغوله دشتی آدمیکش
که نگذشتی در آن اندیشه از هول
...
1. جهان ز حوصلهٔ آرزو فراخترست
ولیک بر تو بود تنگتر ز چشم بخیل
...
1. شنیدستم که بوتیمار مرغیست
که هست از عشق آبش در درون غم
...