به هر کس نعمتی گر زان فرستی از قاآنی قطعه 61
1. به هر کس نعمتی گر زان فرستی
که یکره شکر احسان تو گوید
1. به هر کس نعمتی گر زان فرستی
که یکره شکر احسان تو گوید
1. چو دشنامی شنیدی لب فروبند
که سالم مانی از دشنام دیگر
1. گدای راهنشین گر کند تصور شاهی
اثاث پادشهانش شود چگونه میسر
1. مفتی شهر ما که آگه نیست
از حلال و حرام پیغمبر
1. ای دل ار نور جان طمع داری
یک زمان لب ببند از گفتار
1. جور اگر کم بود اگر فزون
زان زیانها رسد در آخر کار
1. عاقلان مست حجت خویشند
عارفان مست جلوهٔ دیدار
1. لاف طاعت چند در پیری زنی
ای نکرده در جوانی هیچ کار
1. محققست که دنیا مثال مرداریست
حرام صرف بر آن کس که هست برخوردار
1. مگر به خنده درآیی وگرنه هیبت تو
زبان عارف و عامی ببندد از گفتار
1. اگر خاموش بینی عارفی را
مزن طعنش که هست آسوده از ذکر
1. آدمی راکاو نباشد تجربت
بر چنان آدم شرف دارد ستور