آثار فیض کاشانی

صفحه 6 از 113
113 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی

1 پژمرده شد دل ز آلودگی‌ها کاری نکردم ز افسردگی‌ها

2 دل برد از من گه این و گه آن عمرم هبا شد از سادگی‌ها

3 هرچند شستم دامان تقوی زایل نگردید آلودگی‌ها

4 از پا فتادم و از غم نرستم نگرفت دستم افتادگی‌ها

1 نکردیم کاری درین بندگی‌ها ندیدیم خیری از این زندگی‌ها

2 از این زندگی‌ها نشد کام حاصل درین بندگی‌هاست شرمندگی‌ها

3 بیا عشق ویران کن صبر و طاقت که آسوده گردیم ز آسودگی‌ها

4 اگر هست خیری در آشفتگی‌هاست که آشفته‌تر باد آشفتگی‌ها

1 این چه چشمست و چه ابرو و چه لب این چه قدست و چه رفتار عجب

2 این چه خطست و چه خالست و چه حسن این چه تمکین چه جا و چه ادب

3 هر یکی از دگری شیرین تر لب و دندان و دهان و غبغب

4 جلوه‌هایت همه آرایش ناز غمزه‌هایت همه اسباب و طرب

1 براوج خوبی دیدم مهی شب گفتم زمهرش در تاب و در تب

2 گفتم چه باشد نزد من آئی در خدمت تو باشم یک امشب

3 گفتا چه مطلب از خدمت من گفتم چه باشد غیر از تو مطلب

4 گفتا بیایم منزل کدامست گفتی که شد روز در چشمم آن شب

1 آنکه را هستی همیشه در طلب در تو پنهان است از خود می طلب

2 زانچه میجوئی بروز و شب نشان در بر تو حاضر است او روز و شب

3 تار و پود هیکلت او می تند در دلت از وی فتد شور و شغب

4 از فراق او تن تو در گداز رشتهٔ جانت از او در تاب و تب

1 در وصل تو میزنند احباب افتتح یا مفتح الابواب

2 چه شود گر بر تو ره یابند کم بقوا ناظرین خلف الباب

3 تا کی ازحضرت تو صبر و شکیب طال تطوا فهم وراء حجاب

4 در پس پرده تا بکی حسرت ارحم نظرة بلا جلباب

1 در وصل تو میزنند احباب تاب هجران نماندشان بشتاب

2 بی تو جان تا بکی تواند زیست دل بیچاره چند آرد تاب

3 بنماآفتابرا بسی ابر بگشا از جمال خویش نقاب

4 تا بمانند عاقلان حیران خشک مغزان شوند اولواالالباب

1 گفتمش دل بر آتش تو کباب گفت جانها زماست در تب و تاب

2 گفتمش اضطراب دلها چیست گفت آرام سینه های کباب

3 گفتمش اشک راه خوابم بست گفت کی بود عاشقانرا خواب

4 گفتمش بهر عاشقان چکنی گفت بر گیرم از جمال نقاب

1 ای که چون عمر میروی بشتاب خستگانرا به غمزهٔ دریاب

2 گروفا میکنی بوعده قتل کارم از دست میرود بشتاب

3 غم تو راحت دل غمگین عشقت آرام سینهای کباب

4 بی خودم کن از آن لب میگون تشنهٔ را به جرعهٔ دریاب

1 زان دو چشمم مدام مست و خراب میکشم لحظه لحظه جام شراب

2 میشوی از فورغ حسن آتش میشوم از نگاه حسرت آب

3 غمزهٔ شوخ چشم فتّانت میبرباید دل از اولوا الالباب

4 هوشمندان زنرگس مستت بیخود افتاده اند مست و خراب

آثار فیض کاشانی

113 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی