ای پادشه خوبان داد از غم از فیض کاشانی غزل 1161
1. ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی
دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی
...
1. ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی
دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی
...
1. ای که حرمانی ما را تو روا میداری
مخلصان را ز بر خویش جدا میداری
...
1. سلامی چو بوی خوش آشنائی
بدان مردم دیده روشنائی
...
1. در طلعت تو پیدا انوار پادشاهی
در غیبت تو پنهان صد حکمت الهی
...
1. یا من اشتد فیک اهوائی
سیدی، سیدی و مولائی
...
1. یا رب نگاهدار تو ایمان آن کسی
کین خط را بخواند و بر من دعا کند
...