ای لال ز وصف تو زبانها از فیض کاشانی غزل 48
1. ای لال ز وصف تو زبانها
کوته ز ثنای تو بیانها
...
1. ای لال ز وصف تو زبانها
کوته ز ثنای تو بیانها
...
1. تو و آرام و پخته کاریها
من و خامی و بیقراریها
...
1. پژمرده شد دل ز آلودگیها
کاری نکردم ز افسردگیها
...
1. نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری از این زندگیها
...
1. این چه چشمست و چه ابرو و چه لب
این چه قدست و چه رفتار عجب
...
1. براوج خوبی دیدم مهی شب
گفتم زمهرش در تاب و در تب
...
1. آنکه را هستی همیشه در طلب
در تو پنهان است از خود می طلب
...
1. در وصل تو میزنند احباب
افتتح یا مفتح الابواب
...
1. در وصل تو میزنند احباب
تاب هجران نماندشان بشتاب
...
1. گفتمش دل بر آتش تو کباب
گفت جانها زماست در تب و تاب
...
1. ای که چون عمر میروی بشتاب
خستگانرا به غمزهٔ دریاب
...
1. زان دو چشمم مدام مست و خراب
میکشم لحظه لحظه جام شراب
...