چو دل در عشق می‌بستم ز خود از فیض کاشانی غزل 595
1. چو دل در عشق می‌بستم ز خود خود را رها کردم
ملامت را صلا دادم سلامت را دعا کردم
...
رسید از دوست پیغامی که مستان از فیض کاشانی غزل 596
1. رسید از دوست پیغامی که مستان را نظر کردم
شدم من مست پیغامش ز خود بی‌خود سفر کردم
...
دل و جان منزل جانانه کردم از فیض کاشانی غزل 597
1. دل و جان منزل جانانه کردم
می توحید در پیمانه کردم
...
گران شد بر دل من تن بیا تن از فیض کاشانی غزل 598
1. گران شد بر دل من تن بیا تن گرد جان گردم
همه تن می‌شوم شاید بر جانان روان گردم
...
نگاهی کن که شیدای تو گردم از فیض کاشانی غزل 599
1. نگاهی کن که شیدای تو گردم
خرابم کن که ماوای تو گردم
...
درین گلشن من بیدل به بوی از فیض کاشانی غزل 600
1. درین گلشن من بیدل به بوی یار می‌گردم
پی گنجی درین ویرانه همچون مار می‌گردم
...
من دیوانه گرد هر پری‌رخسار از فیض کاشانی غزل 601
1. من دیوانه گرد هر پری‌رخسار می‌گردم
به بوی آن گل خود رو دین گلزار می‌گردم
...
ای جان مردم جانان مردم از فیض کاشانی غزل 602
1. ای جان مردم جانان مردم
بادا فدایت صد جان مردم
...
تن دادم او را جان شدم جان از فیض کاشانی غزل 603
1. تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدم
آنکو بگنجد در جهان از دولت عشق آن شدم
...
همه عمر بر ره تو رخ خود بخاک از فیض کاشانی غزل 604
1. همه عمر بر ره تو رخ خود بخاک سودم
بکمینگه وصالت همه انتظار بودم
...
خم ابروی تو محراب رکوع است از فیض کاشانی غزل 605
1. خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بی‌خیال تو نباشد نه قیامم نه قعودم
...
من تاب فراق تو ندارم از فیض کاشانی غزل 606
1. من تاب فراق تو ندارم
نقش تو بسینه می‌نگارم
...