آثار فیض کاشانی

صفحه 14 از 113
113 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی

1 دگر آزار مادر دل گرفتست دگر آسان ما مشکل گرفتست

2 مباد آندست گردد رنجه دلرا غم جان نه غم قاتل گرفتست

3 دلم ناید که دست از جان بدارم که در وی عشق او منزل گرفتست

4 کنم اظهار اگر شور محبت خرد گوید ره باطل گرفتست

1 جنونی در سرم ماوا گرفتست سرم را سر بسر سودا گرفتست

2 خردگر این بود کاین عاقلانراست خوش آنسرکش جنون مأوا گرفتست

3 ندارد چشم مجنون کس و گرنه دو عالم را رخ لیلا گرفتست

4 بچشم خلق چون طفلان نمایند که باز یشان زسرتا پا گرفتست

1 دلم دیگر جنون از سرگرفته است خیال شاهدی در بر گرفتست

2 زسوز آتش عشق نگاری سراپای وجودم در گرفتست

3 زآه آتشینم در حذر باش که دودش در همه کشور گرفتست

4 سوی میخانه ام راهی نمائید که دل از مسجد و منبر گرفتست

1 دلم با گلرخان تا خو گرفتست ز گلزار حقیقت بو گرفتست

2 زمهروئی کتابی پیش دارد بمعنی انس و با خط خو گرفتست

3 زحسن بیوفا میخواند آیات رهی از لا بالا هو گرفتست

4 بهنگام نمازش رو بحق است ولیکن قبله زان ابرو گرفتست

1 نه فلک چرخ زنان سودائی تست بیخود افتاده زمین یکتن شیدائی تست

2 جز تماشای جمال تو تماشائی نیست هر که حیران جمالیست تماشائی تست

3 هر که افراخت بدعوائی نکوئی کردن گر بود راست همان سایة زیبائی تست

4 سروقدان که زبالائی بالا بالند آن زبالای برازندة بالائی تست

1 از غم هستی چو رستم غمگسار آمد بدست چون گسستم رشتهٔ اغیار یار آمد بدست

2 خود چو رفتم از میان دیدم هم او را در کنار نقش خود چون شستم آن زیبا نگار آمد بدست

3 بهر آن جان جهان دادم جهانی جان بجان جان چو دادم در رهش جان بیشمار امد بدست

4 در دلم جا کرد عشقش اختیار از من گرفت چون مرا از من برون کرد اختیار آمد بدست

1 پای تا سر همه ام در غمت اندیشه شدست زدن تیشه بر این کوه مرا پیشه شدست

2 خواهش من دگر و آنچه تو خواهی دگرست نخل امید مرا غیرت تو تیشه شدست

3 هر نهالی که خیال قد و بالای تو گشت ریشهٔ شد بدل اکنون همه دل ریشه شدست

4 دم بدم در دلم از غصه نهالی کارم از درخت غم تو باغ دلم بیشه شدست

1 الهی بکامم شرابی فرست شرابی زجام خطابی فرست

2 مرا کشت رنج خمار الست دگر باره از نو شرابی فرست

3 دلم تا صفا یابد از زنگ غم بدردی کشانت که تابی فرست

4 شد افسرده جانم درین خاکدان زمهرت بدل آب و تابی فرست

1 عشق بیچون تو یارب در دل من چون نشست گوهر روحی پاکی بین چه سان در خون نشست

2 گشت عالم را سراپا جای گنجایش نیافت غیرصحرای دل من زان درین هامون نشست

3 اینقدر دانم که جا کرده است در ویرانه ام می ندانم چون درآمد از کجا و چون نشست

4 پادشاه عشق بر ملک خرد تا دست یافت ملک را بگرفت سرتا سر خرد بیرون نشست

1 مگو که چهره او را نقاب در پیشست ترا زهستی و همی حجاب در پیشست

2 حجاب دیدن آن روی شرک و خودبینی است زهستی تو رخش را نقاب در پیشست

3 وجود او بمثل همچو آب و تو ماهی خبر زآب نداری و آب در پیشست

4 گهی به پرده دنیی دری گهی عقبی بسی زظلمت و نورت حجاب در پیشست

آثار فیض کاشانی

113 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فیض کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی