آنم که ببزم کسم آهنگ از بابافغانی شیرازی غزل 61
1. آنم که ببزم کسم آهنگ نبودست
در پهلوی من جای کسی تنگ نبودست
1. آنم که ببزم کسم آهنگ نبودست
در پهلوی من جای کسی تنگ نبودست
1. یار را چون هوس صحبت درویشانست
گر قدم رنجه کند دولت درویشانست
1. بهار و لاله ما بی گل و پیاله گذشت
پیاله یی نکشیدیم و دور لاله گذشت
1. گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت
گلزار حسنت از نظر پاک من شکفت
1. دوش جان زندگی از چشمه ی حیوان تو داشت
دیده آب دگر از چاه زنخدان تو داشت
1. گل خود روی مرا بوی بنی آدم نیست
آنچه من می طلبم در چمن عالم نیست
1. باز آن رخ شکفته عرقناک بهر چیست
وان زلف تاب داده بپیچاک بهر چیست
1. هرگز به ازین پسر نبودست
نازکتر ازین بشر نبودست
1. گواه حال مستی بمکتب چشم پر خوابت
فروغ مجلس می گشت نور طاق محرابت
1. پیش تو ناز سروسهی جز نیاز چیست
جایی که قامت تو بود سرو ناز چیست
1. غریب کوی تو بی ناله ی حزین ننشست
نداشت صحبت و با هیچ همنشین ننشست
1. آنکه از لوح جفا نوک قلم باز گرفت
زین دعا گوی چرا لطف و کرم باز گرفت