58 اثر از غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی

1 بسوی من نظر مهر نیست ماه مرا هنوز آن غرورست کج کلاه مرا

2 هزار پاره ی الماس از گلم سر زد اثر هنوز نه پیداست برق آه مرا

3 که برفشاند قبا بر من جراحت ناک که گرد نافه چین ریخت تکیه گاه مرا

4 فرشته وار زپیش جنازه ام بگذر بآب خضر بشو نامه ی سیاه مرا

1 ساقیا بیدار گردان چشم خواب آلوده را باده نوش و نقل کن دلهای خون پالوده را

2 لاله از حد میبرد مستی و گل تر دامنی خیز و در جام شراب انداز مشک سوده را

3 گر گناهی نیست در مستی ثوابی نیز نیست اجر چندانی نباشد کار نافرموده را

4 کشتی می میبرد از ورطه ی عقلم برون ورنه آسان چون روم این راه ناپیموده را

1 آنکه بتیزی زبان نرم کند ادیب را نیست گناه اگر کشد عاشق بی نصیب را

2 ناله ی مرغ بوستان گریه کی آرد اینقدر منکه بهانه ساختم نغمه ی عندلیب را

3 آب حیات کی شود روزی ناکسی چومن من بهلاک خود خوشم غصه مده رقیب را

4 عشق چو پنجه زد بجان تیغ رسد باستخوان هست کشنده درد من نیست گنه طبیب را

1 بد نمیآید هلاک دوستان خوب مرا ذره یی میل محابا نیست محبوب مرا

2 شرم رویش خلق را منع از تماشا میکند کس ندیدست و نبیند ماه محجوب مرا

3 ذره وارم دل ربود از دست مهر آفتاب عاقبت جایی کشد سررشته مجذوب مرا

4 دست بر تیغش زدم از من بجان رنجید و رفت با وجود آنکه میدانست مطلوب مرا

1 وبال گشت گل باده بر پلاس مرا که هر که دید بدی گفت در لباس مرا

2 اساس قصر بهشتم چگونه راست شود چو صرف میکده ها میشود اساس مرا

3 همینقدر که نمک بر جراحتم نزنند بود زمردم آسوده التماس مرا

4 هوای همنفسم بود چون ستم دیدم کنون زسایه ی خود میشود هراس مرا

1 گر به شمشیر جفا پاره کنی سینهٔ ما همچنان مهر تو ورزد دل بی‌کینهٔ ما

2 رقم مهر و مه از سینهٔ افلاک رود نرود نقش خیال تو زآیینهٔ ما

3 قطره‌ای بودی و دل‌ها همه جویای تو بود شب‌چراغی شده‌ای باش به گنجینهٔ ما

4 جای آنست که خون سرزند از چشم حسود بس که پر شد دلش از کینهٔ دیرینهٔ ما

1 نخواهد گشت خالی ساغر می شادکامان را چنین مگذار لب تشنه شکست افتاده خامان را

2 زبانم لال بادا تا نگویم از که می‌نالم که باشم من که بدنامی رسانم نیک‌نامان را

3 شدی خندان و بیرون آمدی ابرو ترش کرده عجایب چاشنی‌ها می‌رسانی تلخ‌کامان را

4 عنان کج کرده مست از هر طرف پیش آمدم شوخی نمی‌دانم چه انگیزست باز این کج‌خرامان را

1 دارد زبون بتیغ زبان طعنه گو مرا بستان بخیر ای اجل از دست او مرا

2 یا رب چه کینه داشت بمن دشمنی که او شد رهنمون بدیدن آن کینه جو مرا

3 از بخت شور و تلخی عمرم خبر نداشت آن کز خدای خواست بصد آرزو مرا

4 آید همان شکست زسنگ ملامتم دوران اگر کند گل و سازد سبو مرا

1 هرگز نظر به کام نیالوده‌ایم ما فارغ نشین حسود که آسوده‌ایم ما

2 زخم دل شکسته به الماس بسته‌ایم بر داغ‌های سینه نمک سوده‌ایم ما

3 آب حیات در نظر و مهر بر دهان آیینه در برابر و ننموده‌ایم ما

4 یک‌رو و یکدلیم اگر نیک و گر بدیم قلب سیه به حیله نیندوده‌ایم ما

1 ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغ‌ها شب‌ها در انتظار تو سوزم چراغ‌ها

2 بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند چون برگ‌های لاله بر اطراف باغ‌ها

3 عیشت مدام باد که مستان بزم تو دارند از آب خضر لبالب ایاغ‌ها

4 یارب ز جیب دامن پیراهن که بود این بوی خوش که ساخت معطر دماغ‌ها

آثار بابافغانی شیرازی

58 اثر از غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی