58 اثر از غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی

1 از جور گلرخان دل من خوار و زار شد چندان جفا کشید که بی اعتبار شد

2 ای آرزوی دیده و دل بهر دیدنت عمرم تمام صرف ره انتظار شد

3 حیرت نصیب دیده ی شب زنده دار گشت حرمان حواله ی دل امیدوار شد

4 رفتیم بیرخ تو به نظاره ی چمن بر هر گلی که دیده فگندیم خار شد

1 دل ببیداد نهادیم عطای تو کجاست ما خود از جور ننالیم وفای تو کجاست

2 ما به یک جلوه خرابیم و تو پروا نکنی آخر ای نخل جوان نشو و نمای تو کجاست

3 می گذاری که کشد دامن پاک تو رقیب آن همه سرکشی و جور و جفای تو کجاست

4 روزگاریست که دل بوی مرادی نشنید نافه یی از گره بند قبای تو کجاست

1 آنرا که قدم در ره صاحبنظرانست از هرچه کند قطع نظر خیر در آن است

2 خغافل مشو از حال خود ای رند خرابات یعنی نگران باش که بدبین نگران است

3 صد نقش درست آید و کس را نظری نیست چون رفت خطایی همه را چشم بر آنست

4 از طعنه ی بدخواه نرنجیم و لیکن بر دل سخن سنگدلان سخت گرانست

1 حسن تو بچشم ما نگنجد آن نور به هیچ جا نگنجد

2 باز امشبم از خیال آن روی در دیده و دل صفا نگنجد

3 بی مغز سری کز آفتابی یک ذره درو هوا نگنجد

4 یا رب چه دلست این که هرگز در وی رقم وفا نگنجد

1 باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه بست دفتر گلرا بعنوان وفا شیرازه بست

2 جذب آب و سبزه بیرون برد گلرویان شهر محتسب هر چند از غیرت در دروازه بست

3 جوش مستان و خروش رود و گلبانگ هزار زین نواها در هوا از شش جهت آوازه بست

4 اشتیاق باده چندان شد که هنگام صبوح نرگس مخمور نتواند لب از خمیازه بست

1 چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد و زن پوشد ز چشم بد پریشانی زلف پر شکن پوشد

2 گریبان می گشاید تا کند صد رخنه در جانم بگلگشت او قبا نازکتر از برگ سمن پوشد

3 همه یوسف رخان زارند بهر آستین بوسش کسی زینان قبای دلبری در انجمن پوشد

4 بصد رنگ دگر می سوزدم آن شکل مستانه گرفتم کاکل پرتاب و چاک پیرهن پوشد

1 فروغ حسن تو از آه سوزناک منست صفای دامن پاکت ز عشق پاک منست

2 مبین خرابی حالم که زیر طاق سپهر هزار تعبیه پنهان در آب و خاک منست

3 شراب لعل ز دست حریف تلخ سخن نه آب روح فزا شربت هلاک منست

4 هزار پیرهن از رشک می شود پاره که دست او بگریبان چاک چاک منست

1 این همه شکل خوش دلکش که در گلزار هست خار در چشمم اگر زانها یکی چون یار هست

2 میروم صد بار در گلزار و می آیم برون وز پریشانی نمی دانم که گل در بار هست

3 از تماشای گل ده روزه بلبل را چه سود گر شمارم داغ هجرانش صد آنمقدار هست

4 طاق کسری گل شد و تاج مرصع خاک شد نام عاشق همچنان بر هر درو دیوار هست

1 من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یافت پنهان نتوان دید و عیانش نتوان یافت

2 گنجی که ازان کون و مکانست بفریاد فریاد که در کون و مکانش نتوان یافت

3 افتاده چو دولت بکنار من درویش آن نقد که در هیچ میانش نتوان یافت

4 عنقای خیالش که شکار نظر ماست صیدیست که بی بند زبانش نتوان یافت

1 شبست و ما همه جویای می ایاغ کجاست چه تیر گیست درین انجمن چراغ کجاست

2 چه شد که باده ی ما دیر می رسد امروز حرارت نفس تشنگان داغ کجاست

3 براه میکده گم کرده ایم گوهر عقل کجاست اهل دلی تا دهد سراغ کجاست

4 نه می که گر خورم آب حیات غصه شود مفرحی که دهد یکزمان فراغ کجاست

آثار بابافغانی شیرازی

58 اثر از غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی