13 اثر از خیابان سوم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان سوم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

خیابان سوم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی

1 پدر کشته دخت رسول انام سکینه، شکیب روان امام

2 به عناب نسرین که بی آب خست بیافکند بر گردن باره دست

3 بگفتا: که ای اسب فرخنده شاه تو آن دم که رفتی سوی رزمگاه

4 نبودت چنین ساز یاقوتگون نبودت چنین یال و بر، غرق خون

1 سر بانوان بهشت برین مهین پرده گی دخت ضرغام دین

2 گرفتش روان کرده از دیده آب به دستی عنان و به دستی رکاب

3 همی زار گفت ای سمند نبی سرافراز اسب شه یثربی

4 ایا باد پیمای بیدای عشق ایا رفرف عرش پیمای عشق

1 بگویم کنون کان بد اختر سپاه چه کردند چون کشته گردید شاه

2 نخستین تنی چند شیطانپرست به تاراج رختش گشودند دست

3 زدرع و ز خفتان و پیراهنش نهشتند یکباره اندر تنش

4 به جز ذوالفقارش یکی تیغ بود یکی نهشلی مرد او را ربود

1 زخرگه برون آمدم با شتاب دلی پر ز آتش دو دیده پر آب

2 به ناگه بیفتادم آن دم نگاه سوی کشته ی شاه و یاران شاه

3 بدیدم بدن هایی از نور پاک فتاده همه غرقه در خون و خاک

4 به نزدیک هم خفته بی سر، تنا چو قربانی حاجیان در منا

1 یکی داستان دیده ام جانگزا ز گفت مهین دخت شیر خدا

2 بپیوندمش من به گفتار خویش که آتش زنم بر دل شیعه، بیش

3 چنین گفته آن بانوی راستان که بودم من استاده بر آستان

4 بر خیمه ی سید الساجدین ز تیمار بیمار خود دل غمین

1 بینم که آن مردم پر زکین چه سازند با آل حبل المتین

2 به ناگه پدیدار شد شمر دون به گردش گروهی به بد رهنمون

3 رسیدند آنجا که بیمار بود همان شاه با درد و تیمار بود

4 بگفتند با شمر کاین ناتوان به جا مانده از هاشمی زاده گان

1 عمر چون ز خرگاه شه گشت دور بگفتا به آن مردم پر غرور

2 که سوزید این خیمه ها را تمام به خوشنودی کار فرمای شام

3 سپه پرده ی شرم را سوختند برفتند و آتش بر افروختند

4 برآن خیمه ها یکسر آذر زدند ملایک ز غم دست بر سر زدند

1 نبد هیچ کس نزد آن کشتگان نه دشمن، نه غمخوار و نه پاسبان

2 بیامد ددی بد رگ و زشت خیم که بد ناماو بجدل ابن سلیم

3 همی گشت در قتلگه بیدرنگ که افتد مگر چیزی او را به چنگ

4 چو نومید شد بازگشت او به خشم که ناگه فتادش سوی شاه چشم

1 پس از غارت خیمه ی شهریار ز لشگر سپهدار بد روزگار

2 گزین کرددونی بداندیش و گفت: یکی آرزو دارم اندر نهفت

3 برآید اگر از شما کام من روان برشما گردد انعام من

4 بتازید بر پشت اسبان، سوار زده نعل نو برسم راهوار

1 از آن پس که شد کشته آن شاه فرد بد اندیش با وی بکرد آنچه کرد

2 بشد دشمن از نزد او برکنار بماند اندر آن دشت تنها و زار

3 به پرواز برخاست مرغی سپید بیامد همی تا بر شه رسید

4 به چشم آمدش گلشنی جانفزا شکفته در آن لاله های عزا

آثار الهامی کرمانشاهی

13 اثر از خیابان سوم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان سوم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی