کنون از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 70
1. کنون از نی دل برآرم نوا
سخن رانم از ساقی نینوا
1. کنون از نی دل برآرم نوا
سخن رانم از ساقی نینوا
1. به درگاه چارم امام انام
فزون داشت جاه و نکو داشت نام
1. گرانمایه فرزند حیدر تویی
در حاجت خلق یکسر تویی
1. چو رفتند اخوان و یاران شاه
به سوی پیمبر ازین دامگاه
1. پس آنگه برآمد به زین خدنگ –
به فرمان روان شد سوی دشت جنگ
1. به بدرود آل رسول امین
روان شد چو جان ازبرشاه دین
1. تو سیرآب و نوباوه ی مصطفی (ص)
چنین تشنه؟ این نیست رسم وفا
1. خروشید و با مردم خویش گفت
که هان ای سواران با یال وسفت
1. بر آن لشکر کشن شد حمله ور
کس از آفرینش نکرد آن هنر
1. برادر برادرت را بازیاب
دم واپسینش به بالین شتاب
1. بگفتا که ای شاه یزدانشناس
به پروردگار جهان مرسپاس
1. چو از دامگاه بلا رسته شد
به جانان همی جانش پیوسته شد