زعبدالله از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 83
1. زعبدالله بن سنان این خبر
بدین سان نوشتند اهل سیر
1. زعبدالله بن سنان این خبر
بدین سان نوشتند اهل سیر
1. بیامد یکی کاروان گشن
درآن سرزمین از دیار یمن
1. یکی نامه بنوشت بس دلپذیر
برشه به مشک و گلاب و عبیر
1. ازو نامه عبدالله نامدار
چو بگرفت بر باره گی شد سوار
1. ازآن جایگه نیز بسپرد راه
به امر جهان آفرین با سپاه
1. شنیدم که در ثلعبیه ز راه
تنی دو رسیدند نزدیک شاه
1. چو آگاهی آمد به پور زیاد
همان بد گهر زاده ی پر فساد
1. بپیچید برخود کژدم زده
ویا همچو مار سرو دم زده
1. گزین پور پیغمبر تاجدار
چو در بگشاد بار
1. زسالار بد دختری خردسال
که مانست خورشید رادرجمال
1. بفرمود زان پس به آل عقیل (ع)
که ای نو نهالان باغ خلیل
1. به پوزش به شه لختی نماز
وز آن پس به نرمی چنین راند راز