کهین از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 106
1. کهین داشت نام نیا از پدر
به کردار بهتر زمهتر پسر
1. کهین داشت نام نیا از پدر
به کردار بهتر زمهتر پسر
1. بدی کامل پاک دین داشت نام
به دل کینه ها داشت ازشاه شام
1. به باب تو ای مرد پرخاشگر
مرادوستی بود از این پیشتر
1. زکوفه برون تاخت زی کربلا
به خونریزی شاه اهل ولا
1. رسید آنچه بر آل احمد – ستم
همه ازعرب بود نی از عجم
1. شنیدم در آن دشت با شهریار
سپه بد هزار و پیاده هزار
1. دگر روز آب شب که چرخ بلند
جهان را ردای شب ازتن فکند
1. به فرزند مرجانه رفت آگهی
که فرمانده ی تخت شاهنشهی
1. شبی راد فرزند خیرالبشر
هیونی فرستاد سوی عمر
1. یکی نامه بنوشت پر سر زنش
به بن سعد زشت اختر بدمنش
1. بد اختر برآشفت و با شمرگفت
که ای اهرمن آمده با تو جفت
1. چو گفت این ابولفضل (ع) راپیش خواند
بدان سرفراز این چنین راز راند