هر که در کارها از ابن یمین فریومدی قطعه 181
1. هر که در کارها مشاوره کرد
گلبن باغ دولتش بشکفت
1. هر که در کارها مشاوره کرد
گلبن باغ دولتش بشکفت
1. هر که در صبح از بگه خیزی
در دل از مهر حق چراع افروخت
1. هر که را در جهان همی بینی
گر گدائی و گر شهناهیست
1. هر چه داری بخور و بذل کن و باک مدار
که ترا طعنه زند کس که فلان متلافست
1. هر کس که حال دینی و عقبی شناخت او
زین بس ملول حال بدان سخت مایل است
1. هیچ دانی کز چه باشد عزت آزادگان
از سر خوان لئیمان دست کوته کردنست
1. هر کو درین زمانه طلبکار منصبی است
هیچ از نصاب عقل مر او را نصیب نیست
1. هنرمند باشد بسان گهر
که هر کس مر او را خریدار نیست
1. هر که موجود حقیقی را شناخت
ذات ایزد را بلا اشباه گفت
1. یکیست فاضل و دانا اصیل و پاک نسب
ولیک هیچ کسش در جهان ندارد دوست
1. یک دو نوبت در جناب خسرو جمشید فر
آنکه یابد ملک ازو همچون تن از جان تربیت
1. با خرد گفتم که داری در جهان جایی چنان
کاندر او دلخستهای یک دم برآساید ز رنج