ای خردمند چو روزی از ابن یمین فریومدی قطعه 204
1. ای خردمند چو روزی ز جهان خواهی رفت
مدت عمر تو گر پنجه و گر صد باشد
1. ای خردمند چو روزی ز جهان خواهی رفت
مدت عمر تو گر پنجه و گر صد باشد
1. ای دل ار چند در سفر خطرست
کس سفر بیخطر کجا یابد
1. ای دل از احداث روزگار نگردی
بد کنش و زشتخو که نیک نباشد
1. اتفاقم شب دوشین بوثاقی افتاد
کاندرو بود حریفی صنمی حور نژاد
1. ایدل ایام مستیت بگذشت
بعد از اینت بهوش باید بود
1. اصلت ایدل چو ز خاکست بلندی مطلب
عنصر خاک نه مایل سوی پستی باشد
1. ایخداوند ایکه از رفعت همای همتت
بر فراز گنبد گردون نشیمن ساز کرد
1. ای شه کامران وجیه الدین
ای چو نام تو طالعت مسعود
1. آسمان قدر وزیرا چو تو بر روی زمین
تا زمان هست نبودست و بزرگی نبود
1. ایخسرویکه خسرو سیارگان سزد
در پیش رای انورت از جمله عبید
1. ایدل مدار چشم کرم ز اهل روزگار
کانها که بوده اند کریمان نمانده اند
1. آمد مه صیام که بر آصف زمان
این و چنین هزار دگر هم خجسته باد