90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 ندیدم من از آدمی هیچکس که اخلاق او جمله باشد نکو

2 هنرمند را اینقدر بس بود که گویند اینست و بس عیب او

1 ای نسیمی ز لبت معجزه روح الله صفت حسن تو گردان چو زبان در افواه

2 یوسف حسنی و این طرفه که در موکب تو چون سلیمان بود از لشکر جان خیل و سپاه

3 بلطافت خط چون خضر وشت کمتر نیست کز لب چشمه حیوان بدمد مهر گیاه

4 بجز از سبزه خط و گل رخسار ترا من ندیدم که بود قوس قزح هاله ماه

1 هر که آزردی بکینش زو مدار امید مهر مار را چون دم زدی هم بایدش سر کوفتن

2 از خرد دورست فرصت با عدو دادن ز دست بعد از آن از راه حسرت دست بر سر کوفتن

3 پای را از دست نتوان دادن آنگه پی زدن خصم چون در حصن شد حاصل چه از در کوفتن

4 هر که اندر خر گه حزمست دستش میدهد میخهای خیمه را بر فرق اختر کوفتن

1 یعلم الله که چون شباب گذشت ذات خود را مسن نمیخواهم

2 عاقلان از من وز من گفتند خویشتن را ز من نمیخواهم

3 بهوای لطیف خواهم رفت کین هوای عفن نمیخواهم

4 میل استبرقست و اکسونم این پلاس خشن نمیخواهم

1 ز دیوانه ئی کرد روزی سؤال سلیمان مرسل علیه السلام

2 که چون بینی این سلطنت کز پدر مرا ماند با اینهمه احتشام

3 چه خوش گفت دیوانه او را جواب که چون نیست این سلطنت مستدام

4 پدر مدتی آهن سرد کوفت تو در باد پیمودنی صبح و شام

1 ملک عزت گرت همی باید از من این پند مشفقانه شنو

2 دل منه بر سرای عرصه فریب که فراوان گذشت ازو کی و کو

3 روز دولت مباش غافل از آنک هست ترکیب دولت ازلت و دو

4 چون همای خجسته قانع باش نه چو گنجشک جان بدانه گرو

1 روزی گذر فتاد مرا از قضای چرخ برمنزلی که بار بوددر او یار همدمم

2 یاد آمدم ز عهد و وفای قدیم او جائیکه او نهاد بصدق و صفا قدم

3 باریدم آب دیده و گفتم بسوز دل کایام خرمی شد و آن زمان غم

4 بیتو چو تون و تنجه نماید بچشم من گر بگذرم بروضه رضوان و برارم

1 از کریمان خواه حاجت ز آنکه نبود هیچ عیب ز ابر باران در ز دریا و زر از کان خواستن

2 وز لئیمان دم مزن زیرا که بیمعنی بود استخوان از سگ ز گربه نان که از خر خواستن

1 خرم آنکس که بقعه ئی دارد و او نه مأمور و نه امیر کسان

2 کنج عزلت گرفته از عالم گشته فارغ ز دار و گیر کسان

3 ز آتش آرزو نتافته دل چون تنور از پی فطیر کسان

4 گشته راضی بحکم کن فیکون رسته از زحمت و ز خیر کسان

1 ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال که در ادای رسالت بود چو روح الامین

2 رساند از من دلخسته مختصر سخنی بسمع اشرف دارای ملک و داور دین

3 محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل که در مکان کرم ذات اوست با تمکین

4 سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر نظام دولت و دین سرور زمان و زمین

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی