گر ستم میرسد از از ابن یمین فریومدی قطعه 862
1. گر ستم میرسد از غیر ترا باک مدار
که مرا تجربه افتاد درین کار بسی
...
1. گر ستم میرسد از غیر ترا باک مدار
که مرا تجربه افتاد درین کار بسی
...
1. گر تمتع ترا ز نقره و زر
اینقدر بس که قابض آنی
...
1. گر تو بر سهل و ممتنع خواهی
خویشتن را که مطلع یابی
...
1. گذر کن از ره لطف ای نسیم باد شمال
بخاک درگه نوئین شهنشان کرتای
...
1. مرا در خفیه دی میگفت یاری
که بینم شاه را از تو غباری
...
1. مکافات بدی کردن حلالست
چو بی جرم از کسی بد دیده باشی
...
1. منم آنکه در مدحتت طبع من
سپهر ازرقی گشت و مهر انوری
...
1. من شنیدم که از ره شفقت
پدر پیر گفت با پسری
...
1. منم آنکس که در اشعار عذبم
نیابد هیچ طاعن جای طعنی
...
1. من اندر کسب اسباب فضائل
نکردم هیچ تقصیر و توانی
...
1. من و نفس نفیس و فقر و فاقه
نمیخواهم غنی گشتن بخواری
...
1. مرا گفتند جمعی مهربانان
چو دیدندم ز غم در اضطرابی
...