دست اگر در دهان از ابن یمین فریومدی قطعه 838
1. دست اگر در دهان شیر کنی
وز پی قوت لقمه برداری
...
1. دست اگر در دهان شیر کنی
وز پی قوت لقمه برداری
...
1. ز بهر خوشدلی خویش درون دنیا را
نگاه کن که چه کفت از طریق استادی
...
1. ز مستی عشق ار خرد یار تست
مشو هشیار ار توانی دمی
...
1. ز مخلوق کاری گشایش نگیرد
دل اندر خدا بند اگر کار خواهی
...
1. زر بسیار چه حاجت که کنی صرف بر آنک
خانقاهی بگچ و سنگ بعیوق بری
...
1. زنهار قصد کندن بیخ کسان مکن
زیرا که بیخ خویشتن است اینکه میکنی
...
1. سیرت آزادگان از سفلگان هرگز مجوی
کی بود چون سرو سوسن هر کجا خار و خسی
...
1. سرا فاضل آفاق رکن ملت و دین
توئی که زبده اسلاف و فخر اخلافی
...
1. سپهرا من از گردشت فارغم
مرا کی توانی که غمگین کنی
...
1. شهاب الدین علی را گفت یاری
که ما را از می ات چون نیست بهری
...
1. صاحبا بنده را بخدمت تو
پیش ازین بیش ازین محل بودی
...
1. صحبت صاحبنظر باید که باشد با دو کس
یا کریمی نامجوی و یا حکیمی راستگوی
...