غرمائی که داشتم از ابن یمین فریومدی قطعه 193
1. غرمائی که داشتم زین پیش
که از ایشان بمن رسیدی رنج
1. غرمائی که داشتم زین پیش
که از ایشان بمن رسیدی رنج
1. هر که دارد کفاف عیش چنان
که نباشد بدیگری محتاج
1. هر که را دسترس بنقره و زر
باشد و بهره بر ندارد هیچ
1. منت ایزد را که هستم با قناعت همنشین
نیستم با کس رجوعی گر سقیمم گر صحیح
1. ای که اندر شرب می ما را ملامت میکنی
شرب می از رشد باشد زان کزو گیرد سماح
1. یکی گفت صبح مشیبت دمید
تو در خواب غفلت زهی بی فلاح
1. هر که او بر چار مطلوب از مطالب قادرست
دستگاهش در شرف باشد به هر جایی فسیح
1. گرت از شهد و شکر ذوقی هست
چیست بی چاشنی معنی هیچ
1. ایدوستان بکام دلم نیست روزگار
آری زمانه دشمن اهل هنر بود
1. الهی مرا چون سرای سپنج
سرانجام باید بغیری سپرد
1. ایدل اگر روزی دو سه دنیا نباشد بر مراد
خوش باش کاحوال جهان زانسانکه آید بگذرد