ایخرد مند اگر از ابن یمین فریومدی قطعه 228
1. ایخرد مند اگر شراب خوری
با تو گویم که چونش باید خورد
1. ایخرد مند اگر شراب خوری
با تو گویم که چونش باید خورد
1. اقبال را بقا نبود دل بر او مبند
عمری که در غرور گذاری هبا بود
1. ایدل چو ممکنست که روزی بشب بری
کایام جز بکام تو یک گام نسپرد
1. ای وزیری که بر رای جهان آرایت
هیچ رازی پس این پرده پیروزه نماند
1. ایدل چه میکنم وطنی را که اندرو
هر دم هزار غصه ز هر سو بمن رسد
1. ایدل آگه نیستی کز پیکرت باد فنا
ناگه انگیزد غباری چون ز میدان گرد گرد
1. اول نظرم کامد بر دنبه لرزانش
گفتم که ازو هرگز یک موی کجا روید
1. اگر باید ایدل که تا آبروی
میان بزرگانت باقی بود
1. بدان گروه بخندد خرد که بر بدنی
که روح دامن ازو درکشید میگریند
1. بمیدان اظهار مردانگی
بنزد خردمند مرد آن بود
1. بزیارت بر اصحاب مناصب کم رو
گر نخواهی که ز اعزاز تو چیزی کاهند
1. بهترین مراتب آن باشد
کان بفضل و هنر بدست آید