1 شبیچشم کیوان ز فکرت نخفت دژم گشته از رازهای نهفت
2 نحوست زده هاله برگرد اوی رده بسته ناکامیش پیش روی
3 دریغ و اسف از نشیب و فراز ز هر سو بر او ره گرفتند باز
4 سعادت ز پیشش گریزنده شد طبیعت ازو اشگ ریزنده شد
1 با پسرگفت زن قاضی ری کای پسر، اینهمه غفلت تا کی
2 گفتمت رنج بری گنج بری نیم اگر سعی کنی پنج بری
3 گر به نفع دگران کار کنی خویش را زبدهٔ اخیار کنی
4 ورکنی سود خوداز رنج طلب شهره گردی به یکی گنج طلب
1 دوستان آمد ز ره باباشمل ذکر او حی علی خیر العمل
2 سال پارین با سران و مهتران رفت و شد مهمان از ما بهتران
3 رفت از ایران تا زمانی والمد در هتلها یکه و تنها لمد
4 مدتی با خوبرویان سر کند خستگیهای سیاست درکند
1 شنیدم باربد در بزم خسرو به هر نوبت سرودی نغمهای نو
2 سرودی نغمه با چنگ دلاوبز وزان خوش داشتی اوقات پرویز
3 شمار جمله الحانی که پیوست بُدیدرسالشمسیسیصدوشست
4 فزون زبن، پنجگه بودی ز دنبال که خواندندی به جشن آخر سال
1 مخبر ما رفت و آمد تنگدست بیخبر چون گنگ خوابآلود مست
2 دفتری خالی ز اخبار جدید همچو چشم بنده اوراقش سفید
3 لب ز بوری سوی زبرآوبخه وز دهانش آب حسرت ربخته
4 یک نظرسوی من و دیگر نظر سوی شاگردی که میخواهد خبر
1 سخن صخر شرید است مثل از پس واقعهٔ ذات اثل
2 بود از ابطال عرب، صخر شرید پیش از اسلام بهعهدی، نه بعید
3 بود این صخر از ابناء سلیم داشت با آل اسد کین قدیم
4 رفت و راند از اسد اشتر دوهزار وز پسش خیل اسدکشت سوار
1 در سرای شوکتالدوله که بود در عزایش ناله تا چرخ کبود
2 مجلس پر حشمتی تشکیل یافت و از وجود شیخنا تجلیل یافت
3 عالم نحریر و دانای زمان مفتی فحل توانای زمان
4 آن که باشد بزم عرفان را جلیس بوعلی عصر خود، شیخالرئیس
1 جهانآفرین بندگان را همه پدیدار فرمود همچون رمه
2 ستور و سگ و گاو با گاوبند بهٔکجای هم گرگ و هم گوسپند
3 به یکسو چران گاومیش بزرگ ز سوی دگر شرزه شیر سترگ
4 درنده، چرنده، خزنده بهم درآمیخته رنج و تیمار و غم
1 به قسطنطنیه بتابید ماه بلرزید از آن برجهای سیاه
2 ز قرنالذهب ساخت سیمین کمند مگر بگذرد زان بروج بلند
3 نگارا نگه کن که این نور پاک دگر باره از این شب تابناک
4 پیامی ز من آورد سوی تو ز روزن درآید به مشکوی تو
1 به شاخ شکوفه بتابید شید شکفتند آن غنچههای سپید
2 ز الوان سبز و سپید و گلی ببستند شاخ درختان حلی
3 درختاست چون نو عروسیملوس بهار است داماد آن نوعروس
4 چو پرمهر مام، آفتاب از فلک کند دختر نازنین را بزک