1 یکی از بزرگان سه تن داشت یار به تیمار آن هر سه دائم دچار
2 زر ناب و دیگر زنی سیمتن سه دیگر نکوکاری خویشتن
3 چو بگرفت مرگش گریبان که خیز خبر یافتند آن سه یار عزیز
4 به بالین آن نیکمرد آمدند دلافسرده و رویزرد آمدند
1 به زیر درختان بیبرگ و بر به زانو نهاده یکی کلبه سر
2 کهن کلبهای چفته و گوژپشت نمایندهٔ روزگار درشت
3 شده پشتش از بار ییری دوتا ستون زیر سقفش به جای عصا
4 بهبر کرده از صنعت کار تن یکی زشت خاکستری پیرهن
1 یکی مرد خودخواه مغرور دون درافتاد روزی به تنگی درون
2 در آن تنگی و بستی آه کرد رفیقی بر او رنج کوتاه کرد
3 رهاندش ز بیکاری و کار داد فراوان درم داد و دینار داد
4 همش نیکویی کرد و احسان نمود به نامرد نیکی و احسان چه سود
1 بروکار می کن مگو چیست کار که سرمایهٔ جاودانی است کار
2 نگر تاکه دهقان دانا چه گفت به فرزندگان، چون همیخواست خفت
3 که میراث خود را بدارید دوست که گنجی ز پیشینیان اندر اوست
4 من آن را ندانستم اندرکجاست پژوهیدن و یافتن با شماست
1 یکی گرسنه خرس در باغ جست مگرمیوه نغزی آرد بدست
2 به هرسو نگه کرد با حرص وآز یک امرود بن دید رسته دراز
3 به بالا بلند و به پهلو فراخ ستبر وکشن برگ و بسیار شاخ
4 ز هر برگ، رخشان یکی آمرود چو نجم ثریا زچرخ کبود
1 جدا شد یکی چشمه از کوهسار به ره گشت ناگه به سنگی دچار
2 به نرمی چنین گفت با سنگ سخت: کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
3 جناب اجل کش گران بود سر زدش سیلی وکفت: دور ای پسر!
4 نشد چشمه از پاسخ سنگ، سرد به کندن دراستاد و ابرام کرد
1 یکی روز فرخنده از مهر ماه مثال آمد از درگه پادشاه
2 که برخیز و زی کاخ مرمر گرای ره آستان ملک برگرای
3 پذیرفتم و سوی درگه شدم پذیرفته نزد شهنشه شدم
4 یکی کاخ دیدم سر اندک سماک برآورده از مرمر تابناک
1 سگی ناتوان با سگی شرزه گفت که رازی شنیدستم اندر نهفت
2 که تلخ است خون سگان سترگ از آن ناگوار است درکام گرگ
3 اگر بود شیرین چون خون بره بخوردند خونمان ددان یکسره
4 ز شیرینی خون، بره تلخ کام سگاز تلخیخونپر از شهد جام
1 یکی پادشا خانهزآهن بساخت شبی آتش افتاد و آهن گداخت
2 پژوهش گرفتندکآن از چه بود شراری چنین بیامان از چه بود
3 پس از جهد بسیار بردند راه به دود دل عاجزی بی گناه
1 یکی کودک از لانه جغدی کشید به صحن دبستانش میپرورید
2 هم او را یکی بچهٔ غاز بود که باگربهٔ پیر همراز بود
3 به مدرس درون هر سه ره داشتند بر کودکان دستگه داشتند
4 ز بس کاندر آنجای بشتافتند ز علم و خرد بهرهها یافتند