11 اثر از غزلیات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ملک‌الشعرا بهار / غزلیات ملک‌الشعرا بهار

غزلیات ملک‌الشعرا بهار

1 گر چون ‌تو نقشی ای‌صنم ‌نقاش چین در چین کشد عمر درازی بایدش کان زلف چین در چین کشد

2 گر سنبل و نسرین کشد از خط رخسار تو سر رویت خط بیحاصلی بر سنبل و نسرین کشد

3 گر دل به زلفت افکنم خال تو گردد رهزنم ور با لبت دل خوش کنم چشم تو از من کین کشد

4 جور تو را از عاشقان من دوست‌تر دارم به جان آری جفای خواجه را خدمتگر دیرین کشد

1 بازآمد آن ترک ختا کز بیقراران کین کشد یارب مبادا کز خطا خط بر من مسکین کشد

2 دلدادگان از هر طرف برگرد او بربسته صف بگرفته دامانش به کف گه آن کشد گه این کشد

3 گر جان به کف باید نهاد این بندهٔ مسکین نهد ور بار غم باید کشید این خاطر غمگین کشد

4 گر باغبان گل پرورد کز وی زمانی برخورد یا زحمت کانون برد یا محنت تشرین کشد

1 گل مقصود نچید آن که چو من خوار نشد نشد آزاد ز غم هر که گرفتار نشد

2 یوسف مصر نشد آن که به بازار وجود پیره زالی به کلافیش خریدار نشد

3 همره نوح نشد، همسر داود نگشت هرکه خدمتگر آهنگر و نجار نشد

4 از رهش پای مکش دامنش از دست منه فکر یکبار دگر کن اگر این بار نشد

1 نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد درخت سرو ز شادی به اهتزاز آمد

2 بیاکه طرهٔ سنبل زشوق گشت پریش بیا که دیدهٔ نرگس به راه باز آمد

3 به یاد حضرت زردشت جام باده بنومن که جشن حضرت جمشید جم فراز آمد

4 تو ناز می کن‌ و دل‌ می‌شکاف‌ و رخ می‌تاب که پیش ناز توام نوبت نیاز آمد

1 راستی روی نکویش به گلستان ماند خط و خالش به گل‌و سبزه وریحان ماند

2 نه همینش دو رخ تازه بود، چون گل سرخ که دهانش به یکی غنچهٔ خندان ماند

3 دستگاهی که در آنجا نبود حوروشی گر همه باغ بهشت است به زندان ماند

4 چکنم گر به غمت شهره نباشم درشهر عشق در دل نتوان گفت که پنهان ماند

1 آن خط سبز بین که چه زیبا نوشته‌اند گویی خط از عبیر به دیبا نوشته‌اند

2 در معنی لب تو ز شنگرف نقطه‌ای برگل نهاده شرح به بالا نوشته‌اند

3 یا نسختی ز مهر گیا ثبت کرده‌اند یا سر خطی بحون دل ما نوشته‌اند

4 یا با خط غبار به گرد عقیق تر رمزی ز زنده کردن موتی نوشته‌اند

1 دعوی چه کنی داعیه‌داران همه رفتند شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

2 آن گرد شتابنده که در دامن صحراست گوید چه نشینی که سواران همه رفتند

3 داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو کز باغ جهان لاله‌عذاران همه رفتند

4 گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست کزکاخ هنر نادره کاران همه رفتند

1 دلفریبان که به روسیه ی جان جا دارند مستبدانه چرا قصد دل ما دارند

2 دلبران خودسر و هرجایی و روسی‌ صفتند ورنه در خانهٔ غیر از چه سبب جا دارند

3 گاه لطف‌است و خوشی گاه‌عتابست و خطاب تا چه از این همه پلتیک تقاضا دارند

4 خوبرویان اروپا ز چه در مردن ما حیله سازندگر اعجاز مسیحا دارند

1 خوبرویان یار را در عین یاری می‌کشند دوستداران را به جرم دوستداری می‌کشند

2 مرغ وحشی چون نمی‌افتد به دست کودکان مرغ دست‌آموز را با زجر و خواری می‌کشند

3 شاهدان دیر جوش از دوستان باوفا زود سیر آیند و ایشان را به زاری می‌کشند

4 دوستان خاص را مانند مرغ خانگی در عروسی و عزا بر رسم جاری می‌کشند

1 پیوند ببندند بتان لیک نپایند ور زان که بپایند بگویند و نیایند

2 وانگه چو بیایند نخندند و ز عشاق خواهندکه‌شان هیچ‌ نبوسند و نگایند

3 گویند نباتی را، مردم به دهان در گیرند، ولی نه بمکند ونه بخایند

4 این یوسفکان گرچه عزیزند ولیکن ای کاش که هیچ از شکم مام نزایند

آثار ملک‌الشعرا بهار

11 اثر از غزلیات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.