11 اثر از غزلیات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ملک‌الشعرا بهار / غزلیات ملک‌الشعرا بهار

غزلیات ملک‌الشعرا بهار

1 وحشت راه دراز از نظر کوته ماست رخ ‌متاب ای ‌دل ‌از‌ین ‌ره که خدا همراه ماست

2 نیست اصلا خبری در سر بازار وجود ور همانا خبری هست به خلوتگه ماست

3 جز تو ای عشق‌! اگر ما در دیگر زده‌ایم جرم بر عقل به هر در زدهٔ گمره ماست

4 گرچهی کند رفیقی به ره ما چه زبان زان که ما آب روانیم و ره ما چه ماست

1 دعوی چه کنی داعیه‌داران همه رفتند شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

2 آن گرد شتابنده که در دامن صحراست گوید چه نشینی که سواران همه رفتند

3 داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو کز باغ جهان لاله‌عذاران همه رفتند

4 گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست کزکاخ هنر نادره کاران همه رفتند

1 دلفریبان که به روسیه ی جان جا دارند مستبدانه چرا قصد دل ما دارند

2 دلبران خودسر و هرجایی و روسی‌ صفتند ورنه در خانهٔ غیر از چه سبب جا دارند

3 گاه لطف‌است و خوشی گاه‌عتابست و خطاب تا چه از این همه پلتیک تقاضا دارند

4 خوبرویان اروپا ز چه در مردن ما حیله سازندگر اعجاز مسیحا دارند

1 قدرت شاهان ز تسلیم فقیران بیش نیست قصر سلطان امن‌تر ازکلبهٔ درویش نیست‌

2 طاهر آن دامان کزو دست امیدی دور نه قادر آن سلطان کزو قلب فقیری ریش نیست

3 گر ز خون من نگین شاه رنگین می‌شود گو بریز این خون که مقدار نگینی بیش نیست

4 برکس ای قاضی به خون من منه بهتان ازآنک قاتل من در جهان جز عشق کافرکیش نیست

1 نهاده کشور دل باز رو به ویرانی که دیده مملکتی را بدین پریشانی

2 دلا مکن گله از کس که خوار و زار شود هر آن که‌ شد چو تو سرگشته در هوسرانی

3 ز تار زلف سیاه تو روز مشتاقان بود سیاه‌تر از روزگار ایرانی

4 به پاس هستی ایرانیان برآور سر ز خاک نیستی‌، ای اردشیر ساسانی

1 گل مقصود نچید آن که چو من خوار نشد نشد آزاد ز غم هر که گرفتار نشد

2 یوسف مصر نشد آن که به بازار وجود پیره زالی به کلافیش خریدار نشد

3 همره نوح نشد، همسر داود نگشت هرکه خدمتگر آهنگر و نجار نشد

4 از رهش پای مکش دامنش از دست منه فکر یکبار دگر کن اگر این بار نشد

1 ز نار هجر می‌سوزم ز درد عشق می‌نالم خدا را، ای طبیب مهربان رحمی بر احوالم

2 به حال و روز مشتاقان زدم بس طعنه تا امشب ز زلفی شد سیه روزم‌، ز خالی شد تبه حالم

3 بسی بگذشت سال و مه به‌من در عشق تا آخر غم هجران نصیب آمد ز دوران مه و سالم

4 مرا پرکنده سیل عشق‌، بنیاد شکیبایی گواه صادق ار خواهی ببین در اشک سیالم

1 غمزه‌ات خونریزتر یا دیدهٔ خونبار من طره‌ات آشفته‌تر یا خاطر افکار من

2 لعل جانان سرخ‌تر یا لاله یا می یا عقیق مه نکوتر یا پری یا حور یا دلدار من

3 کام عاشق تلخ‌تر یا صبر یا گفتار تو وصل دلبر خوبتر یا عشق یا کردار من

4 طالع من تیره‌تر یا زلف تو یا شام هجر وصل تو دشوارتر یا کام دل یا کار من

1 صبا ز طرهٔ جانان من چه می‌خواهی ز روزگار پریشان من چه می‌خواهی‌؟

2 دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست به حیرتم که تو از جان من چه می‌خواهی‌؟

3 دوباره آمدی ای سیل غم‌، نمی‌دانم دگر ز کلبهٔ ویران من چه می‌خواهی‌؟

4 جز آشیانه بلبل گلی به شاخ نماند صبا دگر ز گلستان من چه می‌خواهی‌؟

1 منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام دل من است که قانع شود به یک پیغام

2 کنون که گردش ایام را ثباتی نیست همان‌ خوش است که در عشق بگذرد ایام

3 من آن مقام بلند از کجا به دست آرم که عاشقانه بیایم در آن بلند مقام

4 من آن نی‌ام که هلال از تمام نشناسم مه‌ دو هفته هلال‌ است و عارض تو تمام

آثار ملک‌الشعرا بهار

11 اثر از غزلیات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.