10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.

کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 دشمن بنده بود «‌درک‌هی‌» دل ز من کنده بود «‌درگاهی‌»

2 بهرمن تیغ کینه آخته بود لیک نیکو مرا شناخته بود

3 زان به حبسم فزون‌تر از یک ماه با همه دشمنی نداشت نگاه

4 هست بیگانه «‌آیرم‌» با من نیست با من نه دوستی نی دشمن

1 یار طرار از این به تنگ آمد تیر تدبیر او به سنگ آمد

2 لاجرم ساخت با زنی بدکار گفت هرجا، زن منست این یار

3 رفت با زن به خانهٔ آن مرد رخ زن پیش مرد یکسو کرد

4 گفت‌: خانم به همره مادر رفته بودند مدتی به سفر

1 نمرهٔ دو بود چو نمره یک لیک لختی از آن فراخترک

2 نیست دیوار او سیه چو زغال تیغه‌ای بین محبس است و مبال

3 هست بر سقف او یکی روزن که شود حبسگاه ازآن روشن

4 روی در نیز هست پنجره‌ای دارد از هر طرف هوا خوره‌ای

1 اندرین ‌حجره‌ام ‌پس‌ از خور و خواب‌ نیست چیزی انیس غیرکتاب

2 مه اردی‌بهشت و لاله به باغ من در اینجا چو لاله دل پر داغ

3 دستم آزاد و بسته است دلم تن درست و شکسته است دلم

4 سوزد از تاب تب هماره تنم گونی از آتش است پیرهنم

1 پس ره نمرهٔ دو پیمودم زان که خود راه را بلد بودم

2 ایستادم به پیش آن درگاه چه دری‌، لا اله الا الله‌!

3 دخمه‌ای تنگ و سوبه‌سوی ‌و نمور واندر آن دخمه چند زنده‌به‌گور

4 هر یکی در کریچه‌ای دلتنگ بسته بر رویشان دری چون سنگ

1 این چنین بود احمد قاجار شاه مشروطه بود و کم آزار

2 آنچه زر ماهیانه بگرفتی مبلغی زان به گنج بنهفتی

3 دادمش من به نوبهار بسی پند چون دُرّ شاهوار بسی

4 گفتم آن شه که تنگ‌چشم بود دل مردم ازو به خشم بود

1 تا که سرمایه یافت آزادی شد تجارت اساس آبادی

2 پادشاهان و صاحبان نفوذ جمله گشتندکشته یا مأخوذ

3 مبتذل گشت اصل و عرق و نژاد بی اثرماند خلق وخوی ونهاد

4 سیم و سرمایه شد به عالم چیر گشت سرمایه‌دارگرد و دلیر

1 نامه‌ای ساخت پس به خط رفیق به‌ سوی خویش کای رفیق شفیق

2 دلم از نوکری به تنگ آمد شیشهٔ طاقتم به سنگ آمد

3 خلق یکسر فقیر و درویشند همه در فکر چارهٔ خویشند

4 یک‌طرف مالیات قند و شکر یک‌ طرف مالیات‌های دگر

1 مرد باید که دل دژم نکند زندگی صرف رنج و غم نکند

2 از کم و کیف کارهای جهان یکسر مو ز کیف کم نکند

3 در ره نفع خود کند خدمت خدمت خلق یک قلم نکند

4 ور قسم خورد و توبه کرد ز می تکیه بر توبه و قسم نکند

1 هرکه عرض کسان دهد بر باد دهر عرضش به باد خواهد داد

2 فیلسوفی عظیم و دانشمند می‌شنیدم که گفت با فرزند

3 بهتر است از برای مرد جوان یک درم دین ز صد درم وجدان

4 دیو وجدان هزار سر دارد هر سری نغمهٔ دگر دارد

آثار ملک‌الشعرا بهار

10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.