پیش زن مدح دیگران از ملکالشعرا بهار منظومه 35
1. پیش زن مدح دیگران مکنید
خوبی غیر را بیان مکنید
...
1. پیش زن مدح دیگران مکنید
خوبی غیر را بیان مکنید
...
1. نامهای ساخت پس به خط رفیق
به سوی خویش کای رفیق شفیق
...
1. مرد باید که دل دژم نکند
زندگی صرف رنج و غم نکند
...
1. داشت همسایهای به حبس مقیم
پیرمردی بزرگوار و حکیم
...
1. یار جست از حکیم زندانی
سبب حبس او به پنهانی
...
1. خواندم اندر حدیث « کنفوسیوس»
داستانی به طبعها مانوس
...
1. ظالمی داشت زر برون ز حساب
شب نمیشد ز بیم دزد به خواب
...
1. چون ز حبس جوان سه سال گذشت
مدت حبس او ، به آخر گشت
...
1. هرکه عرض کسان دهد بر باد
دهر عرضش به باد خواهد داد
...
1. تا که سرمایه یافت آزادی
شد تجارت اساس آبادی
...
1. تیر و مرداد هم به بنده گذشت
مدت حبس من تمام نگشت
...
1. شب بدیدم در آن سرا تختی
پهلوی تخت، مرد بدبختی
...