گرچهزرتشتاز از ملکالشعرا بهار منظومه 47
1. گرچهزرتشتاز خراسان خاست
دین زرتشت از خراسان کاست
...
1. گرچهزرتشتاز خراسان خاست
دین زرتشت از خراسان کاست
...
1. شد چو محمود غزنوی سوی ری
مردم ری شدند تابع وی
...
1. ماه مرداد چون به پایان شد
اثر شفقتی نمایان شد
...
1. هفتهای بود کاندر آن خانه
کرده بودیم گرم، کاشانه
...
1. لولیئی گفت با پسر، هشدار
تا که خود را چو من سمر سازی
...
1. چون که نومید بودم از تهران
بود قرضم فزون و فرع گران
...
1. در زمستان هوای اصفاهان
گشت چون زمهریر آفت جان
...
1. ماه اسفند نیز شد گذری
گشت سالی ز عمر ما سپری
...
1. گرگ خوبی ز پردلان گروه
با پلنگی رفیق شد در کوه
...
1. آنچه اکنون سیاستش خوانی
هست کاری عظیم اگر دانی
...
1. چون به شاهی نشست پور زبیر
بود جمع اندرو هزاران خیر
...
1. در سمرقند پیشوایی بود
خلق را حجت خدایی بود
...