10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.

کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 تیر و مرداد هم به بنده گذشت مدت حبس من تمام نگشت

2 آب شد برف قلهٔ توچال یخ فراوان نماند در یخچال

3 خنکی‌های قوم لیک بجاست وز دل سردشان عناد نکاست

4 شد هوا گرم و گرم شد محبس پخته گشتند مرغ‌ها به قفس

1 شد چو محمود غزنوی سوی ری مردم ری شدند تابع وی

2 شهر بی‌جنگ وکینه شد تسلیم زان که بودند مردمان حکیم

3 لیک شه دارها بپا فرمود بر حکیمان ری جفا فرمود

4 بر در ری دویست دار افراشت کرد بر دار هرکه نامی داشت

1 چون ‌ز حبس ‌جوان ‌سه سال گذشت مدت حبس او ، به آخر گشت

2 تاخت بیرون ز حبس بیچاره بی‌سرانجام و عور و آواره

3 خانه بر باد و زن طلاق و فقیر بی‌نصیب از نقیر و از قطمیر

4 یکی از دوستان رسیدش پیش مرد ازوجست‌حال‌همسرخوا

1 خواندم ‌اندر حدیث « کنفوسیوس‌» داستانی به طبع‌ها مانوس

2 روزی آن رهبر نکوکاران به رهی می گذشت با یاران

3 دید صیادی اندر آن رسته مرغکی چند را به‌هم بسته

4 می‌نهد جفت جفت در قفسی مرغکان می‌زنند بال بسی

1 چون به‌ شاهی‌ نشست‌ پور زبیر بود جمع اندرو هزاران خیر

2 پس مرگ یزید نامه‌سیاه گشت صافی جهان به عبدالله

3 منقرض گشته دولت علوی متزلزل حکومت اموی

4 بود در زیر حکم و فرمانش از در مصر تا خراسانش

1 آنچه اکنون سیاستش خوانی هست کاری عظیم اگر دانی

2 سخت‌تر زان به دهرکاری نیست مرد این پهنه هر سواری نیست

3 آن که را قصد مهتری باشد در سرش باد سروری باشد

4 فکرتی استوار می‌باید شرط ‌هایی به کار می‌باید

1 داشت همسایه‌ای به حبس مقیم پیرمردی بزرگوار و حکیم

2 پیرشد با جوان رفیق شفیق که‌ به حبس اندرون خوشست رفیق

3 بود ساباطی اندران رسته از دو سو سمج‌های در بسته

4 بود هر لانه جای محبوسی هر اطاقی سرای مایوسی

1 ماه اسفند نیز شد گذری گشت سالی ز عمر ما سپری

2 رفت سالی که جز وبال نبود عمر بود این که رفت‌، سال نبود

3 پنج‌ مه‌ زان به‌ حبس و خون‌ جگری هفت ماه دگر به دربه‌دری

4 چهل و نه گذشت با اکراه بر سرم پنجه می‌زند پنجاه

1 هفته‌ای بود کاندر آن خانه کرده بودیم گرم‌، کاشانه

2 مطلع مهر و ختم تابستان کودکان رفته در دبیرستان

3 من به عزلت درون خانه مقیم منزوی‌وار با کتاب ندیم

4 ناگه آمد به گوش کوبه ی در خادم آمد به حالت منکر

1 چون که نومید بودم از تهران بود قرضم فزون و فرع گران

2 دیدم از رهن دادن اسباب کار مخلص شود عظیم خراب

3 زن خود را به رَی فرستادم از خود او را وکالتی دادم

4 کز ره بیع خانه و کالا قرض‌ها را کند تمام ادا

آثار ملک‌الشعرا بهار

10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.