1 بهر آن شد بنای نمرهٔ یک که بگیرد مقام زجر و کتک
2 مجرمی کاو به کرده، خستو نیست چارهاش غیر زور بازو نیست
3 سارقی کاو نمی کند اقرار باید اقرار خواست با اصرار
4 جای اشکنجه و عذاب و کتک افکنندش شبی به نمرهٔ یک
1 دیرگاهی بر این وَتیره گذشت روز رخشان و شام تیره گذشت
2 گشت ناگاه شوی زن سفری گفت زن: بایدت مرا ببری
3 گفتمرد: اینسفرنهدلخواه است که رئیس اداره همراه است
4 هم به پاس اثاثهٔ خانه بایدت ماند، پُر مزن چانه
1 آه از انسان که چون شود سوی پست هیچ چیزش نمیشود پابست
2 ور شود سوی اوج، شاه شود برتر از آفتاب و ماه شود
3 گه به عینالحیات گیرد جا گَه شود شومتر ز مرگ فجا
4 نیکنامی عزیزتر چیزی است فرخ آن کو به نیکنامی زیست
1 باده و این همه ز باده بتر که برآورده دودمان از سر
2 یا ز پرکاری است و کمخواری یا ز پرخواری است وکمکاری
3 چون که عدل از میانه برخیزد عقل وخیروصلاح بگریزد
4 آن توانگر ز بس تن آسانی خسته گردد کند هونرانی
1 دیدهام من ز بام آنجا را آن سیهچال عمرفرسا را
2 تنگ و تاریک و سهمناک و قعیر در و دیوارها سیاه چو قیر
3 کلبهها بیدریچه و روزن تنگ و تاریک چون دل دشمن
4 روز و شب هم در آن سیاهمغاک آب پاشند تا شود نمناک
1 کرد دیوانهای به چاه نگاه عکس خود را بدید در ته چاه
2 سنگی افتاده بد به راه اندر هشت آن سنگ را بهچاه اندر
3 مردم شهر رنجها بردند تا که آن سنگ را برآوردند
4 توپی آن سنگ اوفتاده به چاه عاقلان در تو می کنند نگاه
1 ای نبرده کسی به کنه تو راه تاری و دیو و اورمزد و اله
2 ای خدایی که در تو حیرانم کیستی؟ چیستی؟ نمیدانم
3 کردهام من به هستیت اقرار گفتهام در تو بهترین اشعار
4 همچنین گاه گاه از ته دل کردهام یادت ای شه عادل
1 مثل مردمان خطا نشود که دویی نیست کان سهتا نشود
2 با من این حبس گاه راکار است حبس این بنده سومینبار است
3 بارهای دگر بدون درنگ می گذشتم ز ره به محبس تنگ
4 چون رسیدم ز ره ولیک این بار برد فخرائیم به شعبهٔ چار
1 این جوان داشت خانمی مقبول بود خانم از این رویه ملول
2 چون کهاعصاب زن دقیقتر است حس پنهانیش رقیقتر است
3 بیند از پیش چیزهایی را آفتی، رنجی، ابتلایی را
4 پیرو امن و حفظ آرامی است خصمبینظمی و بیاندامی است
1 خفته بودم شبی به خانهٔ خویش همچو مرغی در آشیانهٔ خویش
2 دیدم آنجا به مشهدم گویی واندر آن پاک مرقدم گویی
3 می کنم خدمت اندر آن درگاه با خضوع و خشوع بیاکراه
4 چون که فارغ از آستانه شدم در رواق کشیکخانه شدم