کرد دیوانهای از ملکالشعرا بهار منظومه 12
1. کرد دیوانهای به چاه نگاه
عکس خود را بدید در ته چاه
...
1. کرد دیوانهای به چاه نگاه
عکس خود را بدید در ته چاه
...
1. نمرهٔ دو بود چو نمره یک
لیک لختی از آن فراخترک
...
1. اندرین حجرهام پس از خور و خواب
نیست چیزی انیس غیرکتاب
...
1. در جوانی چنان که میدانی
بزمها داشتم به پنهانی
...
1. هرکه او یار محترم دارد
دگر اندر جهان چه غم دارد
...
1. خفته بودم شبی به خانهٔ خویش
همچو مرغی در آشیانهٔ خویش
...
1. گیتی از اوستاد باشد راست
کارگیتی از اوستاد بپاست
...
1. علم از بهر چیست ای استاد
تاکه گیتی شود به علم آباد
...
1. بود مردی ز هر هنر عاری
روزکی چند کرده نجّاری
...
1. ز اوستادی کهن بگیر سراغ
سی چهل سال خورده دود چراغ
...
1. نیک بنگر بدان بنای بلند
چون که معمار طرح آن افکند
...
1. رسم مکتب بود که استادت
پیش بنهد یکی وٍرٍستادت
...