1 چارچیز است از خطاها ای پسر گوش دارش با تو گویم سر بسر
2 اول از زن داشتن چشم وفا ساده دل را بس خطا باشد خطا
3 ایمنی از بد خطای دیگرست صحبت صبیان ازینها بدترست
1 آن امامانی که کردند اجتهاد رحمت بر حق برروان جمله باد
2 بوحنیفه بود امام با صفا آن سراج امتان مصطفا
3 باد فضل حق قرین جان او شاد باد ارواح شاگردان او
4 صاحبش بویوسف القاضی شده وز محمد ذوالمنن راضی شده
1 گر کنی خیری بدست خویش کن خیر خود را وقف هر درویش کن
2 یک درم کان را بدست خود دهند به بود زان کز پی او صددهند
3 گر ببخشی خود یکی خرمای تر بهتر از بعد تو صد مثقال زر
4 هر چه بخشیدی مکن با او رجوع گر ز پا افتادهٔ از دست رجوع
1 چارچیز دیگر ای نیکو سرشت هست از جمله خلایق نیک زشت
2 زان چهار اول حسد کینی بود زان گذشتی عجب و خود بینی بود
3 خشم خود دیگر فروناخوردنست خصلت چارم بخیلی کردنست
4 ای پسر کم گرد گرد این خصال از برای زانکه زشتست این فعال
1 چار خصلت ای برادر در جهان پادشاهان را همی دارد زیان
2 پادشه چون در ملا خندان بود بی گمان در هیبتش نقصان بود
3 باز صحبت داشتن با هر فقیر پادشاهان را همی دارد حقیر
4 با زنان بسیار اگر خلوت کند خویشتن را شاه بی هیبت کند
1 چارچیز آمد بزرگی را دلیل هر که آن دارد بود مرد جلیل
2 علم را اعزاز کردن بی حساب خلق را دادن جواب با صواب
3 دیگر آن باشد که جوید وصل اوست وانکه از دشمن حذر کردن نکوست
4 هر که دارد دانش و عقل و تمیز اهل عقل و علم را دارد عزیز
1 تا توانی ای پسر خدمت گزین تا رود اسب مرادت زیر زین
2 بندهٔ چون خدمت یزدان کند خدمت او گنبد گردان کند
3 بهر خدمت هر که بر بندد میان باشد از آفات دنیا در امان
4 هر که پیش مقبلان خدمت کند ایزدش با دولت و حرمت کند
1 هر کرا عقلست ودانش ای عزیز دور باید بودنش از چارچیز
2 کار خود با ناسزا نکند رها مردمی نکند بجای ناسزا
3 عقل داری میل بدکاری مکن زین چو بگذشتی سبکساری مکن
4 تا شوی پیش از همه در روزگار دست بر نان و نمک بگشاده دار
1 آدمی را چارچیز آرد شکست با تو گویم گوش دارای حق پرست
2 دشمن بسیار و وام بی شمار شغل بی حد و عیال با قطار
3 وای مسکین که غرق وام شد هر دمی از غصه خون آشام شد
4 هر کرا بسیار باشد دشمنش خیره گردد هر دو چشم روشنش
1 حاصل آید چارچیز از چارچیز یاد دار از این نکته از من ای عزیز
2 خامشی را هر که سازد پیشهٔ در جهان نبود ز کس اندیشهٔ
3 از سخاوت مرد یابد سروری شکر نعمت را دهد افزونتری
4 گر سلامت بایدت خاموش باش گشت ایمن هر که نیکی کرد فاش