باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری

101 اثر از باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه عطار نیشابوری را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 7 از این مجموعه هستید.

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 73

1. شمع آمد و گفت: کار باید کرد
تادر آتش بر بفرازم گردن
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 74

1. شمع آمد و گفت: تا مرا یافته‌اند
در تافتنم به جمع بشتافته‌اند
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 75

1. شمع آمد و گفت: اگر خطا سوختمی
جز خود دگری را به بلا سوختمی
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع‌ آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 76

1. شمع‌ آمد و گفت: بر نمیباید خاست
تا پیش تو سرگذشت برگویم راست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 77

1. شمع آمد و گفت: گر بما زد پر باز
پروانه ز شوق کس نزد دیگر باز
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 78

1. شمع آمد و گفت: در بلا باید سوخت
وز آتش سر بر سر پا باید سوخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 79

1. شمع آمد و گفت: سوز پروانه جداست
کاو را پر سوخت سوز من سر تا پاست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 80

1. شمع آمد و گفت: کشته بنشینم نیز
تا کشته به سوزد تن مسکینم نیز
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 81

1. شمع آمد و گفت: زخم خوردم بر سر
ایام بسی نهاد دردم بر سر
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 82

1. شمع آمد و گفت: کشتهٔ هر روزم
شب میسوزم که انجمن افروزم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 83

1. شمع آمد و گفت: دولتم دوری بود
کان شد که مرا پردهٔ زنبوری بود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 84

1. شمع آمد و گفت: چون گرفتم کم خویش
باری بکنم به کام دل ماتمِ خویش
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت