باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری

101 اثر از باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه عطار نیشابوری را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 8 از این مجموعه هستید.

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 85

1. شمع آمد و گفت: دوربین باید بود
در زخم فراق انگبین باید بود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 86

1. شمع آمد و گفت: دائماً در سفرم
میسوزم و میگدازم و میگذرم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 87

1. شمع آمد و گفت: اگر شماری دارم
اشک است که پُر اشک کناری دارم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 88

1. شمع آمد و گفت: اگر بمی باید رفت
شک نیست که زودتر بمی بایدرفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 89

1. شمع آمد و گفت: کار در کار افتاد
در سوختنم گریستن زار افتاد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 90

1. شمع آمد و گفت: عمر خوش خوش بگذشت
دورم همه در سوز مشوش بگذشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 91

1. شمع آمد و گفت: جمع اگر بنشینند
بر من دگری به راستی بگزینند
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد وگفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 92

1. شمع آمد وگفت: چون درآمد آتش
سر در آتش چگونه باشم سرکش
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 93

1. شمع آمد و گفت: خیز و جانبازی بین
با آتش سینه سوز و دمسازی بین
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 94

1. شمع آمد و گفت: کشتهٔ ایامم
سرگشتهٔ روزگارِ نافرجامم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد وگفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 95

1. شمع آمد وگفت: سوز جان خواهم داشت
تا روز مصیبت جهان خواهم داشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 96

1. شمع آمد و گفت: گه دلم مُرده شود
گه در سوزم عمر به سر بُرده شود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت