باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری

101 اثر از باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه عطار نیشابوری را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 6 از این مجموعه هستید.

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 61

1. شمع آمد و گفت: این تن لاغر همه سوخت
رفتم که مرا ز پای تا سر همه سوخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 62

1. شمع آمد و گفت: جان من پُردرد است
زین اشک که آتشم به روی آورده است
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 63

1. شمع آمد و گفت: آنِ عشقم همه شب
در بوتهٔ امتحانِ عشقم همه شب
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 64

1. شمع آمد و گفت: بر تنِ لاغر خویش
میافشانم اشک ز چشمِ ترِ خویش
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 65

1. شمع آمد و گفت: هر که مردی بودست
سوزش چو من از غایتِ دردی بودست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 66

1. شمع آمد و گفت: دامنی تر داری
زیرا که نه رهرُوی نه رهبر داری
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 67

1. شمع آمد و گفت: آمدهام رنگ آمیز
بر چهره ز ابر آتشین طوفان ریز
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 68

1. شمع آمد و گفت: زاتش افسر دارم
هر لحظه به نو سوزش دیگر دارم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 69

1. شمع آمد و گفت: انجمنم باید ساخت
با سوختن جان و تنم باید ساخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 70

1. شمع آمد و گفت: پا و سر باید سوخت
هر لحظه به آتش دگر باید سوخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 71

1. شمع آمد و گفت: خویشتن میتابم
جان میسوزم به درد و تن میتابم
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

شمع آمد و گفت: از عطار نیشابوری مختارنامه 72

1. شمع آمد و گفت: بنده میباید بود
در سوز میان خنده میباید بود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت