پس از فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین 55
1. پس آنگه نامداران را بخواندند
دگر ره در و گوهر بر فشاندند
...
1. پس آنگه نامداران را بخواندند
دگر ره در و گوهر بر فشاندند
...
1. چو رامین دید کاو را دل بیازرد
نگر تا پوزش آزار چون کرد
...
1. چو پیگ و نامهء رامین در آمد
طرافی از دل ویسه بر آمد
...
1. بگفت این و به راه اگتاد شبگیر
کمان شد مرو دایه جسته زو تیر
...
1. ز درد جان و دل بر بستر افتاد
بریده گشت گفتی سرو آزاد
...
1. چو بشنید این سخن فرزانه مشکین
به فرهنگش جهان را کرد مشکین
...
1. اگر چرخ فلک باشد حریرم
ستاره سر بسر باشد دبیرم
...
1. نگارا تا ز پیش من برفتی
دلم را با نوا از من گرفتی
...
1. کجایی ای دو هفته ماه تابان
چرا گشتی به خون من شتابان
...
1. چه خوش روزی بود روز جدایی
اگر با وی نباشد بی وفایی
...
1. ترا دیدم که چونین گش نبودی
چنین تند و چنین سرکش نبودی
...
1. نگارینا ز پیش من برفتی
چه گفتی یا چه فرمایی نگفتی
...