13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار فخرالدین اسعد گرگانی / ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

1 چو خواهد بود روز برف و باران پدید آید نشان از بابدادان

2 هوا از ابر بستن تیره گردد ز باد تند گیتی خیره گردد

3 چو فُرقت خواهد افگندن زامانه پدید آرد ز پیش او را بهانه

4 کرا خواهد گرفتن تن به فرجام ز پیش تب شکستن گیرد اندام

1 پس آنگه نامداران را بخواندند دگر ره در و گوهر بر فشاندند

2 جهان افروز رامین کرد پیمان به سو گندی که بود آئین ایشان

3 که تا جانم بماند در تن من گل خورشید رخ باشد زن من

4 نجویم نیز ویس بدگمان را نه جز وی نیکوان این جهان را

1 چو شاهنشاه آگه شد ز رامین دگر ره تازه گشت اندر دلش کین

2 همه شب با دل او را بود پیگار که تا کی زین فرو مایه کشم بار

3 همی تا در جهان یک تن بماند به نام زشت یاد من بماند

4 سپردم نام نیکو اهرمن را علم کردم به زشتی خویشتن را

1 شب دوشنبه و روز بهاری که شد باز آمد از گرگان و ساری

2 سرای خویش را فرمود پرچین حصار آهنین و بند رویین

3 کلید رومی و قفل الانی ز پولادی زده هندوستانی

4 هر آنجا کش دریچه بود و روزن بدو بر پنجره فرمود از آهن

1 چو بشنید این سخن ویس دلارای چو سرو بوستانی جست از جای

2 بدو گفت ای گرانمایه خداوند گران تر حکمت از کوه دماوند

3 دل تو پیشه کرده بردباری کف تو پیشه کرده در باری

4 ترا دادست یزدان هر چه باید هنرهایی که اورنگت فزاید

1 مه اردیبهشت و روز خرداد جهان از خرمی چون کرخ بغداد

2 بیابان از خوشی همچون گلستان گلستان از صنم همچون بتستان

3 درخت رود باری سیم ریزان نسیم نو بهاری مشک بیزان

4 چمن مجلس بهاران مجلس آرای زنان بلبلش چنگ و فاخته نای

1 چو با رامین سخنها گفت به گوی شهنشه نیز با ویس پری روی

2 به هشیاری سخنهای نکو گفت که بر وی نرو شد سنگین دل جفت

3 ز هر گونه سخن را ساز می کرد به بن می برد و باز آغاز می کرد

4 بدو گفت ای بهار مهر جویان به چهره آفتاب ماهرویان

1 اگر چه یافت رامین مرزبانی به درگاه برادر پهلوانی

2 دلش بی ویس با فرمان و شاهی به سختی بود چود بی آب ماهی

3 بگشت او گرد مرز پادشایی گرفته رای فرمانش روایی

4 به هر شهری و هر جایی گذر کرد بدان را از جهان زیر و زبر کرد

1 چو باز آمد ز قلعه شاه شاهان نبد همراه با او ماه ماهان

2 به پیش شاه شد شهرو خروشان به فندق ماه تابان را خراشان

3 همی گفت ای نیازی جان مادر به هر دردی رخت در مان مادر

4 چرا موبد نیاوردت بدین بار چه بد دیدی ازین دیو ستمگار

1 چو سر برزد خور تابان دگر روز فروزان روی او شد گیتی افروز

2 هوا مانند تیغی شد زدوده زمین چون ز عفرانی گشت سوده

3 یکی فرزانه بود اندر خراسان در آن کشور مه اختر شناسان

4 سختگویی که نامش بود به گوی نبودی مثل او دانا و نیکوی

آثار فخرالدین اسعد گرگانی

13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی