1 ای شاه چو آسمان کمان داری تو وز تیر ستارهٔ روان داری تو
2 نشکفت که شاهی و جهان داری تو تا دست زده در آسمان داری تو
1 دجله ملکا زمان زمان بفزاید تا با تو به جود اخویشا پهلو ساید
2 چون دجله هزار اگر تو را پیش آید در جنب دل تو قطرهای ننماید
1 ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک هرگز نبود تو را ز ناپاکان باک
2 ای خسرو پاک پیکر ازگوهر خاک ایگوهر پاک احسن الله جزاک
1 سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ ساقی بنهاد بادهٔ مرجان رنگ
2 هنگام صبوح ای ملک با فرهنگ از ساقی باده خواه و از سقا چنگ
1 خصمیکه بر او فسوس کرد اختر او او را عملی داد نه اندر خور او
2 گر عهد تو بشکست دل اندر بر او سرّ دل او گشت قضای سر او
1 گر بخت بلند خواهی و عمر دراز از دولت برکیارقی سر بفراز
2 گر کالبد ملوک جان یابد باز از وی همه برکیارق آید آواز
1 تیغ ملک شرق خداوند جهان شیری است تنش به جمله چنگال و دهان
2 چون ناخن او باز شود با دندان در ناخن سرگیرد و در دندان جان
1 خصمان تو رسم بد نهادند همه بر ملک در فتنه گشادند همه
2 چون عهد تو را به باد دادند همه از چرخ به خاک درفتادند همه
1 ای شاه بنای ملک محکم بهتو ماند باغ ظفر و فتوح خرم به تو ماند
2 شاهنشهی از نژاد آدم به تو ماند رفتند مخالفان و عالم به تو ماند
1 نه با منی ار چه همنشینی با من ای بس دوری که از تو بینم تا من
2 در من نرسی تا نشوم یک پا من کاندر ره عشق یا تو لنگی یا من