یک لحظه فراغ خاطر گوشه از اهلی شیرازی رباعی 516
1. یک لحظه فراغ خاطر گوشه نشین
بهتر ز هزار شاهی روی زمین
1. یک لحظه فراغ خاطر گوشه نشین
بهتر ز هزار شاهی روی زمین
1. درویش توان بکهنه رختی بودن
سلطان نتوان به تیره بختی بودن
1. زنهار که بد گفتن کس ورد مکن
وین آتش شر قرین گوگرد مکن
1. پیش از تو شه زمانه بودند کسان
امروز تویی پس از تو هم بازپسان
1. خوش نیست بهار گلشن دهر از آن
کین چهره سرخ میکند برگ رزان
1. هر چند که پی برم بر اسرار نهان
یکجو نبرم ره بسر و کار جهان
1. اهلی ز توفیق بد تبرا میکن
از خلق ببر بحق تولا میکن
1. معراج رسول و قاب قوسین ببین
پس موسی و نور و خلع نعلین ببین
1. جز در ره علم دین دل آسوده مکن
جان از سخن فلسفه فرسوده مکن
1. گرد ترک کرم کند تو تر کیش ببین
هشدار و سیاست بزرگیش ببین
1. بی وجه مبخش و بی سبب نیز مزن
درملک مثلا باغبان باش و چمن
1. با حق پدی نا حق در جنگ مزن
یعنی بزنا در زدن کس چنگ مزن