اهلی که مرید تو بود پیر از اهلی شیرازی رباعی 444
1. اهلی که مرید تو بود پیر فلک
شاگرد غم تو گشت و استاد ملک
1. اهلی که مرید تو بود پیر فلک
شاگرد غم تو گشت و استاد ملک
1. فرزند بخوی و بوی خودساز بزرگ
مگذار بصحبتش چو تاجیک چه ترک
1. در طور فنا چو موسی از خود بگسل
مستانه عنان هستی از دست بهل
1. شهوت چه حرام و چه حلال است و بال
کان یکدمه لذتست و صد ساله ملال
1. اهلی ز جهانیان چو مجنون بگسل
وین دام و ددان بهم در افتاده بهل
1. زاد همه راه برگ و سازست ایدل
زاد ره آخرت نمازست ایدل
1. فرزند تو شاخیست تر از اول حال
هر گونه بر آرایش بر آید چو نهال
1. ساقی من مست کی شوم همدم عقل
مجنون صفت آواره ام از عالم عقل
1. ایسرو سهی درآ در آغوش چو گل
با ما بحضرو باده مینوش چو گل
1. اهلی در نظم و گوهر طبع فضول
از مهر علی دارد و از حب رسول
1. اهلی ز جهانیان چو مجنون بگسل
صحبت بحریفان دل آزار بهل
1. ایمه که رخت گرفته صد خرده بگل
از سنبل خط کشیده صد پرده بگل