آثار اهلی شیرازی

صفحه 8 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 زشت است کان نکورو از حد برد جفا را گر بد نیاید او را طاقت نماند ما را

2 تا چند عاشقان را خوبان به رشک سوزند یارب جزای خودده این قوم بی وفا را

3 افسوس ای عزیزان کز بهر بی وفایی بیگانه کردم از خود یاران آشنا را

4 چون کوهکن نیابد شیرین کسی وگرنه فرهاد بر تراشد چون او ز سنگ خارا

1 چون تو گویی سخن این دلشده را گوش کجا دل کجا عقل کجا فهم کجا هوش کجا

2 پای بوسی زسگت گر دهدم دست بس است من کجا وصل کجا بوسه و آغوش کجا

3 تا تو در جلوه حسنی چو گل ای سرو سهی بلبل دل بود از شوق تو خاموش کجا

4 جوی خون می رود از دیده ام ای باد بگو که شد از دیده ام آن سرو قباپوش کجا

1 نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را

2 زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا

3 عالمی گر بکشد کیست که گوید که مکش کز محبت همه کس واله و مستند اورا

4 شهسوارا بگذار این که ببوسم باری پای صیدی که به فتراک تو بستند اورا

1 نیست آن در که ز گوش آمده تا دوش ترا می چکد آب لطافت زبنا گوش ترا

2 یک نگاه از رخ زیبات مرا هست طمع دین ترا عقل ترا صبر ترا هوش ترا

3 آه من سوخت جهانی تو عجب سنگدلی که نیارد نفس سوخته درجوش ترا

4 گرنه در خون دل خود شوی آغشته چو صید کی سک یار کند دست در آغوش ترا

1 باز چون شمع سحر رشته جان سوخت مرا مرده بودم دگر آن شمع بر افروخت مرا

2 چون شهیدان توشد جامه خونین کفنم در ازل عشق تو این جامه بتن دوخت مرا

3 سخن اینست که می نوش و دگر هیچ مپرس مرشد عشق همین یکسخن آموخت مرا

4 بنده ساقیم ای خواجه زغم آزادم دردسر چند دهی کس بتو نفروخت مرا

1 ز فتراک‌سوار من چه معراجی است آهو را سر آن آهویی گردم که قران می‌شود او را

2 نکوخویی ز خوبان رشک عاشق بار می‌رود از آن نیکویان دل می‌دهم خوبان بدخو را

3 به محراب دعا ابروی او می‌جویم و چون من دعاگویی‌ست در هر گوشه آن محراب ابرو را

4 کنون سختست محرومی که بعد از آشنایی‌ها سر بیگانگی با من بود آن سرو دلجو را

1 چون به زنجیر محبت بسته یی پای مرا عفو باید کردنت دیوانگی های مرا

2 من بسر گر میروم جرمی ندارم زانکه تو هر دم آتش می فروزی دیگ سودای مرا

3 از من دیوانه گر نیک و بدی دیدی مرنج رو مده در خاطر خود زشت و زیبای مرا

4 این قدر بینایی من بس که جز خاک درت در نظر چیزی نیاید چشم بینای مرا

1 چه عقل و دانش و هوشیست بر کمال مرا که ی برد دگر آن خط برون ز حال مرا

2 شراب کوثر اگر ساقیش نه دوست بود حرام باد اگر آن می بود حلال مرا

3 چو خضر از آب حیات لبت نگردم سیر اگر حیات بود صد هزار سال مرا

4 گمان مبر که خیال کس دگر دارم که جز خیال تو کس نیس در خیال مرا

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی